حکمت های عیسوی در متون اسلامی

حضرت عیسی بن مریم(ع) در قرآن کریم و متون حدیثی و عرفانی اسلامی، مظهر طهارت نفس، زهد و پارسایی، شفابخشی و روح الهی است.
اطلاعات نوشت: حضرت عیسی بن مریم(ع) در قرآن کریم و متون حدیثی و عرفانی اسلامی، مظهر طهارت نفس، زهد و پارسایی، شفابخشی و روح الهی است. این را می توان از طرز زیستن ایشان و سخنان آموزنده شان درک کرد و جایگاهی که خود و مادر گرامی اش حضرت مریم عذرا(س) در نگرش اسلامی دارند. آنچه در پی می آید، بخشی از سخنان آن بزرگوار است که با روایت انجیل نیز سازگاری بسیار دارد. با شادباش ولادت آن حضرت، یادآور می شویم که از قرن چهارم میلادی، کلیسای روم تاریخ کریسمس را به ۲۵ دسامبر تغییر داد تا جایگزین گرامیداشت تولد مهر (میترا) شود؛ ولی هموطنان ارمنی همچنان مطابق سنت اولیه مسیحیت، کریسمس را در ۶ ژانویه جشن میگیرند.
***
زهد و بی نیازی
ـ خدمتکار من دو دست من است و مَرکبم دو پای من است و بسترم زمین است و بالشم سنگ و گرمابخشم در زمستان، مکانهای آفتابگیر… شب را با دست خالی سپری میکنم و روز را با تهیدستی؛ با این حال بر روی زمین، هیچ کس توانگرتر و بینیازتر از من نیست.
ـ هرگاه با حضرت عیسی(ع) احوالپرسی میشد، میفرمود: صبح کردم در صورتی که سود آنچه بِدان امید دارم، در اختیارم نیست و نمیتوانم آنچه را از آن بیم دارم، از خود دفع کنم. صبح کردم در حالی که در گرو عملم هستم، و تمام خوبیها در دست دیگری (یعنی خدا) است، پس هیچ فقیری از من فقیرتر نیست.
پرسش
ـ پرسیدند: «چه کسی تو را ادب آموخت؟» فرمود: کسی ادبم نیاموخت؛ زشتی نادانی را دیدم، از آن دوری کردم.
ـ پرسیدند: «ریشه خشم چیست؟» فرمود: خودبزرگبینی (کبر) و گردنفرازی و حقیر شمردن مردم.
ـ کسی پرسید: «سختترین چیز کدام است؟» فرمود: تکبر و فخرفروشی و گردنفرازی و غرور.
ـ پرسیدند: «برترین مردم کیست؟» فرمود: کسی که سخنش ذکر باشد و سکوتش تفکر و نگاهش عبرتآموز.
ـ پرسیدند: برترین اعمال چیست؟ فرمود: خشنودی از خدا و دوستداشتن او.
ـ مردی پرسید: «ای آموزگار خوبی! مرا به عملی راهنمایی کن که با آن به بهشت بروم.» فرمود: در نهان و آشکارت از خدا بترس و به پدر و مادرت خوبی کن.
ـ پرسیدند: «احمق کیست؟« فرمود: خودرأی خودپسند. کسی که هر چه فضیلت است، از آن خود میداند و برای دیگران، بر خود هیچ فضیلتی قائل نیست؛ همه حقوق را برای خود میداند و هیچ حقی برای دیگران بر خود قائل نیست. این است آن احمقی که چارهای برای درمانش وجود ندارد.
تعالیم
ـ موسی گفت: «سوگند دروغ به خدا مخورید»؛ و من به شما میگویم: سوگند به خدا مخورید ، چه دروغ باشد و چه راست، بلکه بگوئید: نه و آری.
ـ آیا نشنیده اید که تورات گفته: «با خویشانتان بپیوندید و ایشان را پاداش بخشید»؟ من به شما میگویم: با کسی که از شما بریده، بپیوندید؛ و به کسی که از شما دریغ داشته، عطا کنید؛ و به کسی که به شما بدی کرده، احسان کنید؛ و به کسی که شما را ناسزا گفته، درود بفرستید. با دشمن خود منصفانه رفتار کنید؛ از کسی که به شما ستم کرده، بگذرید، همانطور که دوست دارید از بدیهای شما بگذرند.
از عفو و گذشت خداوند بیاموزید: مگر نمیبینید که خورشید بر نیکان و بدان میتابد، و بارانش بر صالحان و خطاکاران میبارد؟
اگر شما جز به دوستان محبت نکنید، و جز به کسی که به شما احسان نموده خیر نرسانید، و جز به آن که به شما بخشیده عطا نکنید، پس چه برتری بر دیگران دارید؟
اگر خواستید از شمار دوستان و برگزیدگان خدا باشید، به او که به شما بدی کرده، احسان کنید؛ و از کسی که بر شما ستم نموده، بگذرید؛ و به کسی که از شما روی گردانده، سلام کنید.
سخنم را بشنوید و سفارشم را به خاطر بسپارید، تا دانشمندی دینشناس شوید.
ـ ای بنیاسرائیل، آیا از خدا شرم نمیکنید؟ هیچ کدام از شما آب برایش گوارا نیست تا آن را از گرد و غبار پاک سازد، در حالی که هیچ ابائی از بلعیدن حرام ندارد!
ـ همه خواهان مزدند، و تنها کسی به آن میرسد که برای آن کار کند.
ـ هر کس بداند و عمل کند و یاد بدهد، در ملکوت اعظم، «باعظمت» بهشمار میآید!
ـ حق را از اهل باطل فرا بگیرید و باطل را از اهل حق فرا مگیرید. سخنسنج باشید.
ـ آموختن علمی که آن را به کار نمیبندی، برایت سودمند نیست.
ـ دانش بسیار، هرگاه به آن عمل نکنی، جز بر نادانیات نمیافزاید.
ـ خداوند فردی را که بیدلیل خندان است، و آن کس را که راهی جز راه ادب میپوید، دشمن می دارد. و آن زمامدار را که همچون چوپان از رعیتش غفلت نمیکند، دوست دارد.
ـ آن که اندوه بسیار می خورَد، تنش بیمار می شود.
ـ چهار چیز مایه شگفتی است و جز به شگفتی حفظ نمیشوند: سکوت که سرآمدِ عبادت است؛ یاد خدا در هر حال؛ فروتنی؛ و داراییِ اندک.
ـ پرگویی مکنید مگر در ذکر خدا؛ زیرا کسانی که در غیر از ذکر خدا پرگویی میکنند، دلشان سخت است و خود نمیدانند.
ـ پرخوری مکنید؛ زیرا هر که زیاد بخورد، زیاد میخوابد. و هر که زیاد بخوابد، کمتر نماز میخواند. و هر که کمتر نماز بخواند، در زمره غافلان قلمداد میشود.
ـ در طلب بهشت، بر بوریا خفتن و نانِ جوین خوردن، آسان است.
ـ به آنچه دوست دارید نخواهید رسید، مگر با صبر در برابر آنچه ناخوش میدارید.
ـ هر سخن بدی که بر زبان میرانید، پاسخش را در قیامت دریافت خواهید کرد.
ـ به آنچه برایت [حلال] نیست، خیره منگر؛ چرا که اگر چشمت را حفظ کنی، مرتکب فحشا نمیشوی و اگر میتوانی به لباس زنی که مَحرم تو نیست، نگاه نکنی، چنان کن.
ـ از نگاه کردن به حرام بپرهیزید؛ چرا که بذر شهوت و نهال هرزگی است.
ـ هر زنی که خود را خوشبو کند و بیرون رود تا بویش به مشام دیگران برسد، زناکار است و هر چشمی [که او را بنگرد،] زناکار است.
ـ نباید به آن که زنت نیست، خیره شوی؛ چه، تا زمانی که چشم خود را نگه داری، هرگز مرتکب زنا نخواهی شد. اگر بتوانی که [حتی] به جامه زن نامحرم نگاه نکنی، چنین کن.
ـ در باطن از خدا شرم کنید، همچنانکه در ظاهر از مردم خجالت میکشید.
چیستی دنیا
ـ دنیا پل است؛ از آن بگذرید و آبادش مسازید.
ـ کیست که بر موج دریا خانهای بسازد؟ این است حالت دنیا؛ پس آن را جای ماندن مگیرید.
ـ دنیا چون کشتزاری آفریده شده که بندگان در آن بذر شیرین و تلخ، و بدی و خوبی می افشانند، حال آنکه بذر خوبی به روز حساب، نتیجه سودمندی دارد و بذر بدی، مایه رنج و بدبختی است.
ـ بیچاره دنیادار که آن را میگذارد و میرود! دنیایی را امین میشمرد که او را میفریبد و به چیزی اعتماد میکند که تنهایش میگذارد.
بیچاره این فریبخوردگان که از آنچه دوست دارند، جدا میشوند، و آنچه بدیشان وعده شده، به آنها میرسد.
بیچاره کسی که دنیا دغدغه اش باشد و خطا، رفتارش! فردا چه رسوایی نزد خداوند خواهد داشت.
ـ حکایت دنیاطلب، حکایت نوشنده آب دریاست که هر چه بیشتر بنوشد، تشنهتر میشود تا عاقبت، او را بکشد.
ـ از پلیدی دنیاست که خدا در آن نافرمانی میشود، و آخرت به دست نمیآید، مگر با ترک دنیا.
ـ به اندازهای که در اینجا (دنیا) خسته میشوید، در آنجا (آخرت) میآسایید، و به اندازهای که در اینجا میآسایید، در آنجا به خستگی میافتید.
ـ مدح دروغین و خودستائی، در رأس بدیهاست؛ و دنیا دوستی سرمنشأ هر خطاست.
ـ دوستی دنیا و آخرت، در دل هیچ مؤمنی نمیگنجند، همچنانکه آب و آتش در یک ظرف نمیگنجند.
ـ دنیا را خداوندگار خویش مگیرید که شما را به بندگی میگیرد.
ـ دنیا را آسان بگیرید تا بر شما آسان شود، و آن را خوار بدارید تا آخرت در نظرتان ارجمند گردد.
ـ دنیا را ارج منهید، که آخرت در نظرتان بیارج میشود. دنیا شایسته احترام نیست: هر روز گرفتاری و زیانی به بار میآورد.
ـ دنیا نیست، مگر همچون رؤیایی در خواب. و آدمی در میان بیداری و خواب است!
ـ برای دنیا کار میکنید، حال آنکه در دنیا بدون کار، روزیِ شما داده میشود، و برای آخرت که در آن جز با عمل، روزی داده نمیشوید، کار نمیکنید!
ـ با گناهکاران، همنشینی مکنید که شما را به دنیا علاقهمند میسازند و آخرت را از یادتان میبرند.
ـ بهحق به شما میگویم: به آنچه میخورید و میآشامید، اهمیت مدهید [و غمش را مخورید]؛ زیرا خداوند هیچ جانی را بزرگتر از روزیاش و هیچ تنی را بزرگتر از پوشاکش نیافریده است. پس، عبرت گیرید.
ـ به دارایی دنیاپرستان منگرید؛ زیرا درخشش اموالشان نور ایمان شما را میبرد.
ـ دنیا را دشمن دارید، خدا شما را دوست خواهد داشت.
ـ ای که دنیا را میطلبی تا نیکی کنی، ترک دنیا نیکوتر است.
ـ دنیا بس فریبنده و اندوهزاست. فریفته اوست که فریبش را بخورد، و مفتون اوست که به آن اطمینان کند.
ـ حکایت دنیا و آخرت، به مردی میماند که دو زن دارد؛ اگر یکی را خشنود کند، دیگری به خشم می آید.
ـ دوستی دنیا و آخرت در دل مؤمن جمع نمیشود، همچنانکه آب و آتش در یک ظرف جمع نمیشوند.
ـ خداوند دنیا را ارزانی داشته تا در آن برای آخرت کار کنید،نه اینکه شما را از آخرت بازدارد.
دنیا را وسعت بخشیده تا بدانید که آن را کمک کار بر عبادتتان ساخته نه یاور خطا و گناهان. به طاعت خود امر کرده نه به معصیت و نافرمانی، و در پرتو آن بر [کسب] حلال یاری تان نموده، و حرام را برای شما روا نداشته. دنیا را برایتان گسترده است تا در آن با هم پیوند و مهربانی کنید نه قطع رابطه و جدائی.
ـ هرگاه دینتان سالم بود، برای از دستدادن دنیا افسوس مخورید، همچنانکه دنیاپرستان هرگاه دنیایشان سالم باشد، برای از دستدادن دینشان اندوهی به خود راه نمیدهند.
ـ کرانههای آسمان از توانگران تهی است؛ و ورود شتری به سوراخ سوزن، آسانتر است از داخل شدن توانگر به بهشت.
دنیاپرستان
ـ ای بندگان دنیا! به گورهای استوار میمانید که بیرونش بیننده را شگفتزده میکند و درونش استخوان مردگان است و انباشته از گناه.
ـ ای بندگان دنیا! در روشنایی خورشید چراغ برمیدارید، در حالی که نور آن برایتان کافی است و آن را در تاریکیها از کف مینهید با آنکه چراغ برای تاریکی در اختیار شما نهاده شده است! همچنین شما برای کار دنیا از فروغ دانش بهره میگیرید حال آنکه کار دنیا برایتان ضمانت شده است و استفاده از پرتو دانش را برای امر آخرت رها میکنید، با آنکه دانش برای همین به شما داده شده است.
ـ ای بندگان دنیا! سرتان را میتراشید و پیراهنتان را کوتاه میکنید و سر به زیر میافکنید، اما کینه را از دل نمیزدایید؟!
ـ ای دنیاپرستان! شما همچون چراغید که برای مردم پرتو میافکند و خود را میسوزاند.
ـ ای دنیاپرستان! چگونه کسی که نه شهوتش از دنیا کم شده و نه دل از آن بریده، آخرت را درمی یابد؟
ـ ای دنیاپرستان! نه دنیا را دوست دارید و نه به آخرت چشم امیدی. اگر محبتی به دنیا داشتید، آن عمل را که در پرتوش بدان رسیدهاید، محترم میداشتید؛ و چنانچه قصد آخرت داشتید، همچون کسی که بدان امید دارد، عمل میکردید.
مردان خدا
ـ خدا میفرماید: بنده مؤمنم از اینکه من دنیا را از او بگردانم محزون میشود؛ ولی [نمیداند] او با آن حال از همه وقت نزد من محبوبتر و به من نزدیکتر است. و از اینکه در دنیایش گشایش دهم خرسند میگردد، ولی با آن حال از هر زمان نزد من مبغوضتر و از من دورتر است.
ـ [اولیای الهی] کسانی [هستند] که به باطن دنیا مینگرند، در حالی که مردم به ظاهر آن چشم دوختهاند؛
کسانی که آینده دنیا را مینگرند، در حالی که مردم به اکنونِش چشم دوختهاند؛
آنچه از دنیا که بیم دارند ایشان را بمیراند، میمیرانند؛ و آنچه را که میدانند بهزودی آنها را ترک خواهد گفت، ترک میکنند؛
به یاد دنیا بودن را برای خود خسارت میبینند و شادی خود از رسیدن به چیزهای دنیوی را غم و اندوه میدانند…
خدا را دوست دارند و از نور او پرتو میگیرند و به واسطه آن به دیگران روشنایی میبخشند؛
آنان را خبری شگرف است و نزدشان خبر شگفتآور؛
کتاب [خدا] به آنان استوار است و آنان به کتاب. کتاب به آنان گویاست و آنان به کتاب. کتاب به واسطه آنان دانسته میشود و آنان به آن دانایند؛
آرزوهایی فراتر از آنچه امید دارند، ندارند و ترسی بالاتر از آنچه از آن میترسند نمیشناسند.
شرف آخرت
ـ به شرف آخرت جز با ترک آنچه دوست میدارید، نخواهید رسید؛ پس در توبه و بازگشت به حق تأخیر مکنید و آن را به فردا میندازید که بیشک قبل از فردا روز و شبی باقی است، و قضای الهی در هر دو آنها جاری است.
ـ هیچ چیزی در دستیابی به شرف آخرت و یاری بر حوادث دنیا، بهتر از نماز نیست، و در تقرب به خدا هیچ چیزی به پای آن نمیرسد، پس بر آن مداومت کنید و بسیار بخوانید.
ـ بیشک گناهان کوچک از دامهای شیطان است که آنها را در دیده شما ناچیز و اندک جلوه میدهد تا اضافه شود و شما را احاطه کند.
حواریون
ـ حواریون هرگاه گرسنه میشدند، میگفتند: «ای روحالله، گرسنهایم.» حضرت عیسی(ع) دستش را به زمین، چه دشت چه کوه میزد و برای هر کدامشان دو گرده نان بیرون میآورد و آنها را میخوردند؛ و هرگاه تشنه میشدند، میگفتند: «ای روحالله، تشنهایم» و آن حضرت به زمین میزد و آب بیرون میآورد و آنان مینوشیدند.
آنها گفتند: «ای روحالله، آیا کسی برتر از ما هم هست که هرگاه بخواهیم خوراکمان میدهی و هرگاه تشنه میشویم، آبمان مینوشانی و این در حالی است که به تو ایمان آوردهایم و پیرویات میکنیم.» فرمود: «برتر از شما کسی است که با دست خودش، کار میکند و از درآمد خویش نان میخورد.» از آن پس حواریون لباس میشستند و با مزد آن زندگی میکردند.
ـ ای حواریون! نان جوین و گیاه زمین و آب بیمزه بخورید و از خوردن نان گندم پرهیز کنید؛ چرا که شما از عهده شکرش برنمیآیید. و بدانید که شیرینی دنیا، تلخی آخرت است، و بدترین تلخی دنیا، شیرینی آخرت است.
ـ به حواریون گفت: با وجود سلامت دینتان، به ناچیزِ دنیا رضایت بدهید، همچنانکه دنیاپرستان با وجود سلامت دنیایشان، به اندک دینداری رضایت میدهند و با دوری گزیدن از دنیاپرستان، محبوب خداوند شوید و با ناخشنود کردن آنان، خدا را خشنود گردانید.
ـ ای گروه حواری! بسا چراغی که باد خاموشش کرد و بسا عابدی که خودپسندی تباهش ساخت.
ـ ای حواریون! گندِ قطران، شما را چه زیان، اگر چراغش به کارتان آید؟ دانش را نیز از هر که دارد، فرا بگیرید و به کردارش منگرید.
ـ ای حواریون، شما امروز در میان مردم همچون افراد زنده در مردگانید؛ پس شما با مرگ این زندگان ظاهری نمیرید.
ـ بر لاشه سگی گذشتند؛ حواریون گفتند: «چه بوی بدی میدهد!» عیسی(ع) فرمود: «اما چه دندانهای سفیدی دارد!»
ـ از حواریون پرسید: «اگر یکی از شما از کنار برادر خود بگذرد و ببیند شرمگاهش آشکار شده، آیا تمام جامه را کنار میزند تا بقیه شرمگاه او هم پیدا شود، یا لباس را به جای نخست بازمیگرداند تا آن را بپوشاند؟» گفتند: «البته رویش را میپوشانیم.» فرمود: «هرگز، بلکه تمام آن را آشکار میسازید!» گفتند: «منظور چیست؟» فرمود: «مقصود آن مردی از شماست که چون از عیب برادرش آگاه شود، آن از دیگران پوشیده نمیدارد.»
ـ شما را آموزش میدهم تا دریابید نه اینکه خودپسند گردید. بهراستی شما جز با ترک شهوت ها به خواسته هایتان دست نمییابید، و جز در پرتو صبر بر ناملایمات به آرزوهایتان نمیرسید.
بپرهیزید از نگاه [ناروا]؛ زیرا بذر شهوت را در دلها میافشاند، و همان یک نگاه برای گرفتاری صاحبش کافی است. خوشا به حال کسی که دیدگانش در دل اوست، نه دلش در نگاه چشمانش.
اربابمنشانه به عیوب مردم منگرید، بلکه بندهوار نگاه کنید؛ جز این نیست که مردم دو دستهاند: گرفتار، و سالم (آسودهخاطر)، پس بر گرفتاران رحم آورید، و خدا را بر عافیت شکر کنید.
ـ حواریان پرسیدند: «چرا تو بر آب راه میروی و ما نمیتوانیم؟» فرمود: «به نظر شما درهم و دینار چگونه است؟» گفتند: «ارزشمند است.» فرمود: اما در نظر من ارزش آنها با کلوخ یکسان است.
ـ از مردی پرسید: چه کار میکنی؟ گفت: «عبادت پیشه کردهام.» فرمود: «پس چه کسی مخارج تو را تأمین میکند؟» گفت: برادرم. فرمود: برادرت از تو عابدتر است.
گردآوری: کلبه سرگرمی
شما چه نظری دارید؟ دیدگاه خود را در سایت کلبه سرگرمی بنویسید.




