راز سازندگان واقعی مجسمههای موآی

یکی از بزرگترین رازهای جزیره ایستر شاید سرانجام حل شده باشد؛ زیرا دانشمندان بالاخره دریافتهاند که چه کسانی بیش از ۹۰۰ سال پیش، مجسمههای سنگی معروف را ساختهاند.
در گذشته، پژوهشگران تصور میکردند که ساخت و جابهجایی مجسمههای ۱۲ تا ۸۰ تُنی نیاز به همکاری همزمان صدها نفر داشته است.
اما شواهد تازه باستانشناختی نشان میدهد مجسمههای موآی نه توسط یک گروه قدرتمند مرکزی، بلکه هرکدام توسط یک قبیله کوچک یا یک خانواده و تنها با کمک ۴ تا ۶ نفر تراشیده شدهاند.
باستانشناسان با کمک یک مدل سهبعدی دقیق از معدن اصلی موآی، موفق به شناسایی ۳۰ کارگاه کاملاً مجزا شدهاند که در هر کدام مجسمهها تولید میشدند.
پژوهشگران دریافتند که هر قبیله، سبک هنری، تکنیکهای ویژه و مکان حفاری دلخواه خودش را داشته است.
پروفسور کارل لیپو، نویسنده اصلی این پژوهش و استاد دانشگاه بینگهمتون، میگوید:
ما کارگاههای جداگانهای میبینیم که دقیقاً با گروههای قبیلهای مختلف همخوانی دارند؛ گروههایی که بهطور فشرده فقط در منطقه خودشان کار میکردند. بهراحتی میتوان دید که یک سری مجسمه در این قسمت و سری دیگری در قسمت دیگر ساخته و کنار هم قرار گرفتهاند.
ساخت موآی در جزیره راپا نویی از حدود قرن سیزدهم میلادی آغاز شد؛ زمانی که جوامع پولینزی شروع به تراشیدن بناهای یادبود بزرگتر کردند.
هنگامی که اولین اروپاییها در دهه ۱۷۲۰ میلادی به این جزیره رسیدند، نزدیک به هزار مجسمه در سراسر جزیره پراکنده بود و تعداد زیادی هم نیمهکاره در معدن رانو راراکو باقی مانده بودند.

با این حال، دلیل سرمایهگذاری عظیم این جامعه جزیرهای روی ساختن این بناها هنوز رازآلود مانده است.
پروفسور لیپو میگوید:
این معدن مثل دیزنیلند باستانشناسی است؛ همیشه پر از اطلاعات و میراث فرهنگی بوده، اما تا حالا بهطور کامل مستند نشده بود.
در پژوهشی تازه که در مجله پلاس وان منتشر شده، پروفسور لیپو و همکارانش با ساختن یک نقشه دیجیتال دقیق از معدن، تلاش کردند که این معما را حل کنند.
آنها با پهپاد حدود ۲۲٬۰۰۰ عکس گرفتند و همه را به یک مدل سهبعدی واحد تبدیل کردند.

این نقشه نهتنها سایت را برای پژوهشهای آینده حفظ میکند، بلکه جزئیات شگفتانگیزی را هم آشکار کرده که پیشتر دیده نشده بود.
چیزهایی را میتوانید ببینید که روی زمین اصلاً قابل دیدن نبودند؛ از بالا، از کنار، از جاهایی که هرگز نمیتوانستید پایتان را آنجا بگذارید.
مهمترین یافته این بود که کارگاهها واقعاً چقدر با هم فرق داشتند.
برای مثال، معمولاً در ابتدا صورت مجسمه را دقیق تراش میدادند و بعد سر و بدن را شکل میدادند؛ اما در برخی کارگاهها اول کل بلوک را جدا میکردند و بعد صورت را شروع میکردند، و بعضی دیگر از کنار و از داخل صخره کار میکردند.
همچنین، بعضی موآیها ویژگیهای زنانه مشخصی دارند که نشاندهنده نگاه هنری منحصربهفرد سازندگانشان است.
مرزهای میان کارگاههای مجسمهسازی (موآی) بیشتر بر اساس شکلها و ساختارهای طبیعی موجود در سنگها و صخرههای معدن تعیین میشد؛ تا بر اساس تقسیمبندیهای گسترده جغرافیایی یا مدیریتی.

پژوهشگران میگویند که این موضوع نشان میدهد معدن تحت کنترل یک قدرت مرکزی نبوده، بلکه گروههای کوچک با یکدیگر توافق میکردند.
این یافتهها دیدگاه قدیمی را که موآیها را نشانه یک سلسلهمراتب بزرگ و متمرکز میدانست، به چالش میکشد؛ دیدگاهی که معتقد بود صدها نفر را برای یک پروژه واحد بسیج کرده بودند.
این نتایج با شواهد رو به رشدی همخوانی دارد که میگوید ساخت و جابهجایی موآی به آن اندازه کار و نیروی انسانی که قبلاً تصور میشد، نیاز نداشته است.
در گذشته فکر میکردند که مجسمهها را به پشت روی زمین میکشیدند که کار بسیار سنگینی بود؛ اما پژوهشهای اخیر نشان داده که مردم راپا نویی احتمالاً با طناب، مجسمهها را بهصورت زیگزاگ و شبیه به راه رفتن حرکت میدادند.
با بستن طناب به دو طرف سر و کشیدن متناوب آنها، مجسمه از یک سمت به سمت دیگر میچرخید و به جلو میرفت.
این روش به گروههای خیلی کوچک اجازه میداد که مجسمههای غولپیکر را در مسافتهای طولانی با تلاش نسبتاً کم جابهجا کنند.

سپس مجسمهها روی جادههای مخصوص موآی که حدود ۴٫۵ متر عرض و دارای شیار مقعر بودند، حرکت میکردند که به پایداری و حرکت آسانتر کمک میکرد.
پروفسور لیپو و همکارانش قبلاً با مدل سهبعدی و آزمایش واقعی نشان دادند که با فقط ۱۸ نفر میتوان یک موآی را به حرکت درآوردند.
این روش آنقدر ساده بود که بعد از شروع حرکت گهوارهای، هر نفر فقط با یک دست طناب را میکشید.
تمام این شواهد تأیید میکند که ساخت موآی احتمالاً در مقیاس کوچک و خانوادگی انجام میشده و فقط به تعداد کمی نفر نیاز داشته است.

پژوهشگران تخمین میزنند که ساخت هر موآی فقط به ۴ تا ۶ تراشکار و حداکثر ۱۰ تا ۲۰ نفر کمک برای حمل ابزار، غذا و ساخت طناب نیاز داشته باشد.
این با نظر انسانشناسان همخوانی دارد که میگویند راپا نویی از نظر سیاسی یکپارچه نبوده، بلکه از تعداد زیادی گروه خانوادگی کوچک و مستقل تشکیل شده بود.
پروفسور لیپو میگوید:
وقتی به توانایی جابهجایی این مجسمههای عظیم نگاه میکنیم، میبینیم که اصلاً به افراد زیادی نیاز نیست. این موضوع همه قطعات پازل را به هم وصل میکند: تعداد افراد لازم برای حرکت دادن مجسمه، تعداد کارگاهها، مقیاس استخراج سنگ و در نهایت مقیاس واقعی جامعه آن زمان.
گردآوری: کلبه سرگرمی
شما چه نظری دارید؟ دیدگاه خود را در سایت کلبه سرگرمی بنویسید.




