مذهبی

صدای نخستین؛ اذان در گوش نوزاد، صدایی که با تولد آغاز می‌شود

در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام آمده است: «هرگاه کودکی زاده شود، در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه بگو تا شیطان از او دور شود.» این عمل، تنها یک آیین مذهبی نیست؛ نوعی اعلام رسمی ورود انسان به جهان ایمان است.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در لحظه‌ای که نوزاد نخستین گریه‌اش را سر می‌دهد، در گوش راستش صدای اذان و در گوش چپش اقامه زمزمه می‌شود. صدایی آرام، پرحرارت و آشنا که قرن‌هاست آغازگر زندگی میلیاردها کودک مسلمان در ایران و جهان بوده است.

مادر اشک شوق می‌ریزد و پدر با لبخند و اشک، دستانش را بالا می‌برد:

«الله‌اکبر…»

در این چند واژه، همه چیز هست؛ اعلام حضور در جهان، دعوت به ایمان، و وعدهٔ آرامش.

ریشه در سنت نبوی

سنت «اذان و اقامه در گوش نوزاد» از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله آغاز شد.

در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام آمده است:

«هرگاه کودکی زاده شود، در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه بگو تا شیطان از او دور شود.» (وسائل‌الشیعه، ج۱۵، ص۱۳۶)

این عمل، تنها یک آیین مذهبی نیست؛ نوعی اعلام رسمی ورود انسان به جهان ایمان است. نخستین واژه‌ای که به گوش کودک می‌رسد، نام خداست؛ و این، از دید روان‌شناسان دینی، نوعی «نقش‌پذیری اولیهٔ معنوی» در ذهن نوزاد ایجاد می‌کند.

آیینی که در فرهنگ ایرانی ریشه دوانده

در فرهنگ ایرانی، اذان گفتن در گوش نوزاد با احساس و احترام ویژه‌ای انجام می‌شود.

در روستاها، هنوز مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها برای این لحظه لباس تمیز می‌پوشند، وضو می‌گیرند و نوزاد را رو به قبله در آغوش می‌گیرند.

در برخی مناطق خراسان و فارس، خانواده‌ها معتقدند صدای اذان باید از زبان «کسی خوش‌سیرت و خوش‌صدا» ادا شود، تا بر خلق‌وخوی کودک اثر بگذارد.

در شهرهای مرکزی ایران نیز گاه نام کودک هم‌زمان با اذان گفته می‌شود؛ نوعی پیوند میان نام و نخستین ذکر.

صدای نخستین؛ آیین اذان در گوش نوزاد در فرهنگ ایرانی

صدای نخستین؛ اذان در گوش نوزاد، صدایی که با تولد آغاز می‌شود

از سده‌های نخست اسلام تا امروز، خانواده‌های ایرانی لحظهٔ تولد نوزاد را با زمزمهٔ اذان و اقامه گرامی داشته‌اند.

در هر خانه‌ای که نوزاد قدم می‌گذارد، نخستین صدایی که به گوشش می‌رسد، صدای پدر، پدربزرگ یا روحانی محل است که در گوش راست می‌گوید: «الله‌اکبر…» و در گوش چپ، «قد قامت الصلاه…».

این لحظه در ذهن خانواده‌ها تنها یک واجب دینی نیست؛ آیین آغاز زندگی است.

آیین‌های بومی در مناطق مختلف ایران

خراسان؛ اذان خوش‌صدا

در خراسان، خانواده‌ها باور دارند که اذان باید از زبان شخصی خوش‌صدا و خوش‌سیرت گفته شود تا صدای ایمان در روح نوزاد بماند.

در مشهد و نیشابور، معمولاً پدربزرگِ خانواده با وضو و لباس تمیز، کودک را رو به قبله در آغوش می‌گیرد و با لحنی آرام اذان می‌گوید.

در پایان، مادر زیر لب دعا می‌کند:

«خدایا، صدای پدرش را بر دلش بنشان، و از اهل نماز و ایمانش قرار ده.»

در برخی روستاهای خراسان، پس از اذان، قدری شیر یا عسل روی زبان نوزاد می‌گذارند تا سخنش در زندگی شیرین و راستگو باشد.

یزد و کرمان؛ گلاب، سبزی و پاکی

در یزد و کرمان، اذان نوزاد با آداب پاکی همراه است. خانواده‌ها معمولاً در همان روز تولد، پارچه‌ای سبز یا سفید به بازوی نوزاد می‌بندند که نشانهٔ برکت است.

پس از اذان، کمی گلاب ناب یزدی بر پیشانی یا دست کودک می‌مالند و این دعا را می‌گویند:

«بارخدایا، عمرش را بلند کن، روزیش را پاک گردان، و دلش را با نام تو آرام کن.»

در برخی نقاط کرمان، باور بر این است که اذان باید در ساعت‌های اولیهٔ روز گفته شود تا «نور ایمان از آغاز با او طلوع کند».

اصفهان و کاشان؛ پیوند نام و اذان

در اصفهان و کاشان، دو سنت در هم آمیخته است: اذان گفتن و نام‌گذاری هم‌زمان.

وقتی پدر اذان را در گوش نوزاد می‌گوید، در همان لحظه، نام کودک را نیز بر زبان می‌آورد، مثلاً:

«أشهد أن محمداً رسول‌الله… و نامش محمدعلی است.»

به باور مردم این دیار، همراه شدن نام و اذان، پیوندی روحی میان «هویت کودک و ایمان خانوادگی» ایجاد می‌کند.

پس از آن، نقل و شیرینی میان حاضران پخش می‌شود و مادران آیهٔ «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» را تلاوت می‌کنند.

جنوب ایران؛ صدای ایمان در نسیم دریا

در بوشهر، هرمزگان و خوزستان، آیین اذان در گوش نوزاد با موسیقی و حال‌وهوای جنوبی اجرا می‌شود.

در برخی روستاها، اذان را پدربزرگ مادری می‌گوید و اقامه را پدر کودک؛ نشانه‌ای از احترام به دو نسل.

پس از اذان، مادر ظرفی از آب خنک و گلاب روی صورت نوزاد می‌پاشد تا هم از گرما محفوظ بماند و هم «آب و ایمان» با هم آغازگر زندگی‌اش باشند.

در آبادان و اهواز، رسم است بر پیشانی کودک نقطه‌ای از تربت کربلا می‌گذارند؛ یادگاری از عشق به اهل‌بیت.

آذربایجان و زنجان؛ شیرینیِ زبان و دل

در آذربایجان و زنجان، پس از اذان و اقامه، کمی عسل یا خرما روی زبان نوزاد می‌گذارند تا «سخنش شیرین و راستگو باشد».

در میان مردم اردبیل، کسی که اذان می‌گوید، معمولاً باید از نسل «روحانی یا سادات» باشد و پیش از اذان، دو رکعت نماز شکر می‌خواند.

در برخی خانه‌ها، پس از اذان، مادر یا مادربزرگ این جمله را با صدای بلند می‌گوید:

«این صدا، امانت خداست؛ خدایا، از او بنده‌ای صالح بساز.»

لرستان و کردستان؛ ایمان با آواز کوه

در لرستان، مردم رسم دارند کودک را در آغوش بگیرند و با صدای رسا، اذان را رو به آسمان بگویند.

در روستاهای کوهستانی، اذان نوزاد با «دمیدن در گوش» همراه است؛ یعنی مؤذن در پایان اذان، با نفس گرم خود بر گوش کودک می‌دمد تا «روح ایمان در جانش جاری شود».

در کردستان، برخی خانواده‌ها اذان را با لحن محلی و آهنگین می‌خوانند و پس از آن دعای «یا حفیظ، یا ستار» را تکرار می‌کنند تا کودک از آسیب‌ها محفوظ بماند.

تهران و شهرهای امروزی؛ سنتی در لباس نو

در شهرهای بزرگ امروز، هرچند زندگی ماشینی شده، اما آیین اذان همچنان زنده است.

در برخی بیمارستان‌های تهران، قم و مشهد، خانواده‌ها از پرستاران می‌خواهند خواندن اذان و اقامه را پیش از تحویل نوزاد انجام دهند.

بسیاری از خانواده‌ها فیلم لحظهٔ اذان گفتن پدر یا پدربزرگ را ضبط می‌کنند و در شبکه‌های خانوادگی با عنوان «اولین صدایی که شنید» منتشر می‌نمایند.

برخی هم در همان روز، با حضور روحانی خانواده در خانه، مجلس کوچکی برگزار می‌کنند؛ با گلاب، شیرینی و قرائت سورهٔ یس و آیت‌الکرسی.

در این صدا، هزار سال تاریخ و محبت نهفته است؛

صدایی که از بیابان‌های مدینه برخاسته و در خانه‌های گِلی نیشابور، دالان‌های فیروزه‌ای یزد، نسیم بوشهر و کوه‌های کردستان پیچیده است.

راز و فلسفهٔ اذان در گوش نوزاد

علمای دین برای این سنت چند معنا و فلسفه بیان کرده‌اند:

 ۱. دعوت به توحید: نخستین جمله‌ای که نوزاد می‌شنود، اعلام یگانگی خداست؛ نوعی تلقین ایمان در ناخودآگاه.

 ۲. پناه از وسوسه‌ها: طبق روایت‌ها، شیطان هنگام تولد نوزاد قصد نزدیک‌شدن دارد و صدای اذان، او را دور می‌کند.

 ۳. نقش روانی و عاطفی: شنیدن صدای مهربان پدر در نخستین لحظه، نوعی احساس امنیت عاطفی ایجاد می‌کند.

 ۴. هویت فرهنگی: اذان در گوش نوزاد، اعلام تعلق او به جامعه‌ای مؤمن و خداجوست.

روایت کسانی که تجربه کرده‌اند

خانم «مریم س.»، مادر دو کودک می‌گوید:

«وقتی پسرم به دنیا آمد، همسرم خودش اذان گفت. آن لحظه یکی از عمیق‌ترین لحظات زندگی‌ام بود. بعدها هر بار اذان می‌شنید، آرام می‌شد. شاید تصادفی باشد، اما من باور دارم آن صدا در ذهنش مانده بود.»

در بیمارستان‌های ایران، به‌ویژه در برخی زایشگاه‌ها  پرستاران به خانواده‌ها یادآوری می‌کنند که اذان و اقامه گفته شود.

در برخی خانواده‌ها، روحانی یا بزرگ خاندان این کار را انجام می‌دهد؛ به‌عنوان «نخستین دعاگوی کودک».

صدایی که نسل‌ها را پیوند می‌دهد

در ایران، این سنت در کنار دیگر آیین‌های تولد مانند تراشیدن موی نوزاد، عقیقه و نام‌گذاری، بخشی از حافظهٔ فرهنگی ماست.

اذان گفتن در گوش نوزاد، پیوندی است میان نسل‌ها؛ همان صدایی که پدر برای پسرش خوانده، روزی همان پسر برای فرزند خود تکرار می‌کند.

اذان در گوش نوزاد، تنها واژه‌هایی مقدس نیستند؛ یک لحظهٔ انسانی و عمیق‌اند — لحظه‌ای که ایمان و محبت، در نخستین ثانیه‌های حیات کودک در هم می‌آمیزند.

وقتی صدای پدر در گوش نوزاد طنین می‌اندازد:

«الله‌اکبر…»،

در واقع نخستین گفت‌وگوی روح انسان با آسمان آغاز می‌شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا