چرایی واجب بودن حجاب از نگاه اسلام/ آیا خدا همه را مجبور به رعایت حجاب کرده است؟

اسلام وقتی از «حجاب» سخن میگوید، میخواهد پوشش را از یک عادت اجتماعی به یک رفتار آگاهانه و معنوی تبدیل کند؛ رفتاری که بر پایهٔ کرامت انسان استوار است، نه بر اجبار یا ترس.
محمد عارف معزی – پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ: در هر جامعهای، پوشش انسانها آینهای از فرهنگ و باورهای آن جامعه است. انسانها از آغاز تاریخ، برای محافظت، زیبایی یا احترام به خود و دیگران، پوشش داشتهاند.
اسلام نیز وقتی از «حجاب» سخن میگوید، میخواهد پوشش را از یک عادت اجتماعی به یک رفتار آگاهانه و معنوی تبدیل کند؛ رفتاری که بر پایهٔ کرامت انسان استوار است، نه بر اجبار یا ترس.
حجاب؛ ریشهدار در تاریخ بشر
پیش از اسلام نیز، زنان در تمدنهای ایران باستان، روم و حتی ادیان پیشین مانند مسیحیت و یهودیت، نوعی پوشش داشتند.
اسلام این سنت را نه حذف کرد و نه بیاهمیت شمرد، بلکه آن را معنا بخشید و هدفدار کرد. در نگاه قرآن، پوشش نشانهٔ عزت و احترام انسان است، نه محدودیت و انزوا.
فلسفه حجاب در قرآن کریم
در آیه ۳۱ سوره نور میفرماید:
«وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ…»
زنان مؤمن باید روسریهای خود را بر گریبانشان بیفکنند تا وقار و عفاف حفظ شود.
و در آیه ۵۹ سوره احزاب آمده است:
«ذٰلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ»
این پوشش، سبب میشود که زنان شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند.
پس حجاب، دیواری میان انسانها نیست؛ سپر کرامت و حرمت است تا روابط، انسانیتر و پاکتر بمانند.
آزادی در کنار مسئولیت
اسلام، آزادی را در کنار مسئولیت معنا میکند. هیچ آزادیای در جهان بیحد و مرز نیست؛ حتی رانندگی هم قانون دارد.
پوشش نیز جزئی از نظم اجتماعی است؛ اما از نگاه اسلام، حجاب پیش از آنکه قانون اجتماعی باشد، مسئولیتی اخلاقی است. انسان مؤمن میداند که رفتار و ظاهر او بر آرامش دیگران اثر دارد.
آیا اسلام همه را مجبور میکند؟
قرآن میفرماید:
«قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ…»
بگو به زنان باایمان…
یعنی خطاب حجاب، پیش از هر چیز به ایمانآورندگان است.
اسلام میخواهد انسان با شناخت و باور درونی، به پوشش روی آورد. اگر ایمان نباشد، اجبار ظاهری ثمربخش نیست.
در سطح اجتماعی، ممکن است برای نظم عمومی قوانینی وضع شود؛ اما از دید دینی، حجاب حقیقی زمانی ارزش دارد که از دل برخیزد، نه از ترس.
حجاب؛ نماد وقار، نه وسیله قضاوت
گاهی نگاهها چنان تند میشود که گویی ارزش انسان فقط در نوع پوشش خلاصه است؛ در حالی که قرآن معیار را روشن کرده است:
«إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ»
گرامیترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین شماست.
حجاب نشانهٔ تقواست، اما همهٔ تقوا نیست. باید مراقب بود که پوشش به ابزاری برای قضاوت دیگران تبدیل نشود.
زن محجبه، با انتخاب خود، میخواهد بگوید: «من ارزشم را در شخصیت و ایمانم میدانم، نه در نمایش ظاهر.»
چگونه میتوان حجاب را زیبا و پذیرفتنی کرد؟
تحمیل، پایدار نیست. ترویج حجاب، به جای اجبار، نیازمند محبت، گفتوگو و الگو است.
اگر مادران با مهربانی فلسفهٔ حجاب را برای فرزندان بگویند، اگر رسانهها چهرههای موفق و باوقار با پوشش اسلامی را نشان دهند، اگر محیطهای آموزشی فضایی برای پرسش و شنیدن دیدگاهها فراهم کنند، حجاب به یک انتخاب آگاهانه و عاشقانه تبدیل میشود.
در این مسیر، مردان نیز مسئولاند. پاکی نگاه، ادب در رفتار و احترام به مرزهای انسانی، مکمل عفاف زنانه است.
حجاب؛ زیبایی درونی و وقار بیرونی
اسلام با حجاب، زیبایی را نفی نکرده بلکه به آن جهت داده است.
زنِ محجبه، زیبایی خود را به نمایش نمیگذارد، بلکه آن را در خدمت زیبایی روح میگذارد.
وقتی ظاهر، در هماهنگی با دل باشد، انسان به آرامشی میرسد که از درون میجوشد.
چنانکه امام علی (ع) فرمود:
«العِفَّهُ رَأسُ کُلِّ خَیرٍ»
عفت، ریشهٔ همهٔ خوبیهاست.
سخن پایانی
اسلام با واجب دانستن حجاب، نمیخواهد دلها را محدود کند؛ بلکه میخواهد روح انسان را آزاد نگه دارد.
حجاب یعنی احترام به خویش، به دیگران و به نگاهی که انسان را فراتر از جسم میبیند.
جامعهای که در آن حجاب از روی شناخت و محبت پذیرفته شود، جامعهای آرامتر، با اعتماد بیشتر و روابطی انسانیتر خواهد بود.
پس پیش از الزام و قانون، باید گفتوگو و آگاهی را گسترش داد. وقتی حقیقت زیباییِ حجاب روشن شود، دلها خود آن را برمیگزینند.




