فرهنگی و هنری

گلایه‌های رضا بابک از زندگی و زمانه: الکی ما را درگیر کرده‌اند!

رضا بابک، بازیگر و کارگردان پیشکسوت سینما و تئاتر گفت: ما دغدغه‌های الکی زیادی داریم. درواقع ما را دچار دغدغه کردند اگر این دغدغه‌ها نباشند انسان‌ها مسیر خود را می‌روند و راه را از چاه تشخیص می‌دهند.

رضا بابک بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون با حضور در چهل و یکمین برنامه «سپنج» به توضیحاتی درباره انسان و مسیر رسیدن به آرزوهایش پرداخت. وی در ابتدای این گفت‌وگو بیان کرد: انسان آرزوهایی دارد که این آرزوها در کودکی و نوجوانی و… ایجاد می‌شود البته رفته‌رفته جنس آرزو هم تغییر می‌کند و این چیز بدی نیست چون مجبور است برای رسیدن به آن تلاش کند. به هر حال همه ما می‌خواهیم قله‌ها را فتح کنیم و دیده شویم. البته یک وقت‌هایی هم آدمی‌زاد سر می‌خورد و به‌جای افتادن در چاله در چاه می‌افتد.

این بازیگر مطرح کرد: هر کسی مقصد خودش را دارد و خودش آن را انتخاب می‌کند البته گاهی انسان تجربیاتش را در اختیار دیگران قرار می‌دهد تا شاید تأثیری بر دیگران بگذارد. این طبیعت انسان است که دوست دارد دیده شود تا برایش کف بزنند مگر اینکه به بی‌نیازی مطلق برسد و از نیازمندی‌های عادی گذر کند. 

وی گفت: برخی الگوهایی دارند. در عرفان هم چنین است، الگویی و مرشد و مریدی وجود دارد تا راه را نشان دهند و بعد دیگر خودتان باید ادامه مسیر بدهید. باید بگویم جان زندگی به عشق است. هرکسی فهمی متفاوت از عشق دارد. عشق ظرفیتی به آدم می‌دهد و چشم‌اندازهای مختلفی را جلوی راه شما قرار می‌دهد. فرد هم نسبت به خواسته‌ها و آرزوهای خود مسیرهای متفاوتی را طی می‌کند ولی خود عشق مسیر را نشان می‌دهد البته شدت و ضعف هم دارد و بستگی به این دارد که خود فرد چقدر عاشق باشد. به این بستگی دارد که آیا عشق او واقعاً عشق است یا نمایش و توهم عشق؟

بابک توضیح داد: شناخت واقعی خود، مانند الماس وجود است که اگر به آن دسترسی پیدا کنید دریچه‌هایی به روی شما باز می‌شود که البته رسیدن به آن سخت است ما دغدغه‌های الکی زیادی داریم. درواقع ما را دچار دغدغه کردند اگر این دغدغه‌ها نباشند انسان‌ها مسیر خود را می‌روند و راه را از چاه تشخیص می‌دهند.

وی گفت: من همیشه سعی می‌کنم خودم باشم و چهره واقعی خودم را به نمایش بگذارم. به هر حال آمدن یک مسیر رنج و مرارت‌هایی دارد و باید موضوعاتی را کسب کرد. من همیشه راه‌رفتن آدم‌ها را نگاه می‌کنم چون معتقدم یک جایی ممکن است برای ایفای نقش کاراکتری به درد بخورد.

بابک مطرح کرد: ما با دوستی به شمال می‌رفتیم و وقتی به مقصد رسیدیم و در خانه را باز کردیم، دیدیم تمام خانه پر از کرم‌های خشک شده است. به ایشان گفتم ما به محیط آنها تعرض کردیم نه آنها به محیط ما، ما تمام جنگل‌ها را تبدیل به ویلا و محیطی مسکونی کرده‌ایم و درخت‌ها را بریده‌ایم تا تفریح کنیم. باید از لحظه‌های زندگی لذت ببریم باید به خودمان یادآوری کنیم که زندگی همین است.

گردآوری: کلبه سرگرمی
شما چه نظری دارید؟ دیدگاه خود را در سایت کلبه سرگرمی بنویسید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا