پزشکیان رگ خواب مجلس را میداند | آقای رئیسجمهور این اختیار را دارد که…| پروندههای باز زیادی داریم | میترسیم به موضوع بنزین و نان نزدیک شویم

عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس گفت: متاسفانه کسی جرات تصمیم گیری ندارد که نمونه آن درباره بنزین و نان و ارز است؛ حال اینکه باید یک بار برای همیشه تصمیم گرفته و پرونده این موارد را ببندیم.
به گزارش همشهری آنلاین، محسن زنگنه که چهار سال با مسعود پزشکیان در مجلس یازدهم همکار بود، گفت که رئیس جمهور با داشتن شناخت خوب از مجلس، «رگ خواب مجلس» را میداند. اکنون هم رئیس مجلس هوای او را دارد. او از پرونده های بازی در کشور سخن گفت که از یک دولت به دولت دیگر منتقل میشوند و هنوز تعیین تکلیف نشده است؛ زنگنه از رئیس جمهور خواست که یک بار برای همیشه این پروندههای باز را ببند تا مردم از نگرانی و تشویش بیرون آیند. نایب رئیس کمیسیون تلفیق بودجه همچنین با تائید سخنان رئیس جمهور درباره وضعیت بودجه برخی از نهادها و دستگاه ها، گفت: رئیسجمهور این اختیار را دارد که غیر از بودجه وزارتخانهها، بودجه مابقی دستگاههای زیرمجموعه وزارتخانهها را حذف کند و هیچ محدودیتی هم ندارد. این کار به سخنرانی نیاز ندارد و به اقدام نیاز دارد.
بخش هایی از گفتوگوی ایسنا با محسن زنگنه نماینده تربیت حیدریه، مهولات و زاوه در مجلس شورای اسلامی را در زیر بخوانید.
– ما در مجلس یازدهم چهار سال با آقای پزشکیان همکار بودیم. واقعیت این است که ایشان بهرغم اینکه یکی از شخصیتهای مطرح سیاسی کشور و دارای سابقه وزارت و نایبرئیسی مجلس بودند اما در مجلس یازدهم جزو نمایندگانی نبودند که ظهور و بروز و تاثیرگذاری در صحن مجلس داشته باشند.البته در کمیسیون بهداشت و درمان وضعیت متفاوت بود؛ آنجا نظرات و سخنان ایشان برای دیگران مؤثر و اثرگذار بود. من در زمان بررسی برنامه هفتم توسعه حدود ۶، ۷ ماه ارتباط نزدیکتری با آقای پزشکیان داشتم، ایشان عضو کمیسیون تلفیق برنامه هفتم و بنده هم عضو هیئترئیسه و سخنگوی تلفیق برنامه بودم و تعامل ما با ایشان در کمیسیون تلفیق بیشتر شد. یکی دو بار هم بهدلیل بررسی مواد مرتبط با کمیسیون بهداشت در جلسات آن کمیسیون حضور پیدا کردم.به نظرم، آقای پزشکیان شناخت بسیار خوبی از مجلس دارند که این شناخت هم جنبه مثبت دارد و هم جنبه منفی؛ وجه مثبتش این است که انصافا تعامل و رفتوآمد ایشان با مجلس بسیار خوب است. شاید کمتر رئیسجمهوری را سراغ داشته باشیم که مانند آقای پزشکیان بدون تکلف و به راحتی، به مجلس بیاید و ارتباط مستقیم برقرار کند.پزشکیان شناخت بسیار خوبی از مجلس دارد و رگ خواب مجلس را میدانداما وجه منفیاش این است که پزشکیان «رگ خواب مجلس» را میداند؛ اینکه وقتی مجلس نسبت به موضوعی حساسیت دارد یا عصبانی و ناراحت است، میداند چه طور باید با مجلس رفتار و تعامل کند. این موضوع از این جهت که جایگاه مجلس در حوزه نظارتی کمرنگ میشود خوب نیست. همین شناخت و نوع تعامل رئیسجمهور از مجلس و مجموعه دولت و معاونان پارلمانی، باعث شده مجلس دوازدهم در مقایسه با مجلس یازدهم تا حدی در حوزه نظارت و قدرت ورود به مسائل و مطالبهگری کمرنگتر شده است. البته این مساله علل مختلفی دارد که یکی از آنها، همین موضوع است.
_ اگر مجلس بخواهد جای دولت بنشیند یا برعکس دولت در جای مجلس، کار خراب میشود. هرجا این تنظیمها به هم خورده، مشکلات به وجود آمده است؛ هر زمان مجلس از نقش اصلی خود خارج شد و احساس کرد باید به دولت کمک اجرایی کند، کار خراب میشود؛ کمک مجلس به دولت این است که اگر وزیری ناکارآمد است، محکم بایستد. اینکه وزیر ناکارآمد را مثل دندان چرکین از دهان بیمار بکشید، کمک به مریض است نه اقدامی علیه او. اتفاقا در این باره قانون اساسی بهدرستی پیشبینی کرده است. قانون برای تقابل مجلس با دولت نیست. اگر در قانون اساسی استیضاح و سوال تحقیق و تفحص آمده برای کمک به دولت است. وقتی وزیری در زمان طرح استیضاح در مجلس، نمیتواند از عملکردش دفاع کند و مجلس هم راضی نمیشود، معنایش این است که آن وزیر ضعیف است.
– متأسفانه در مجلس دوازدهم، چنین برداشتی وجود دارد که اگر مجلس به وظایف قانونی خود عمل کند، یعنی در تقابل با دولت قرار گرفته است؛ این یعنی ما نسبت به قانون اساسی و قوانین جاری کشور نقد داریم و آن را ناکارآمد میدانیم پس تا صحبت از استیضاح میشود، عدهای میگویند «وفاق بههم میخورد». در یکی از جلسات غیرعلنی مجلس یازدهم در زمان ریاست جمهوری آقای رئیسی، نمایندگان نسبت به عملکرد رئیس وقت بانک مرکزی اعتراض کردند و ایشان کمتر از یک هفته رئیس بانک مرکزی را تغییر داد و از مجلس هم تشکر کرد اما الان برداشت این است که اگر در مجلس صحبت از استیضاح، سؤال و کارت زرد به وزرا زده شود به معنای تقابل مجلس با دولت است.
-براساس شناختم از آقای پزشکیان، ایشان مجلس را خوب میشناسد. زمانی که آقای همتی وزیر سابق اقتصاد استیضاح شد، ایشان خیلی راحت برخورد کرد چون مجلس را میشناخت. اتفاقا اگر الان وزیری با منطق و ادله استیضاح و برکنار شود، اولین کسی که بهترین برخورد را میکند، خود آقای پزشکیان است. در این بین، طبیعی است که آقای پزشکیان بهعنوان رئیسجمهور باید از دولت و وزرایش دفاع کند چه بسا ایشان در برابر فشارهایی قرار دارد که خودش هم نتواند درباره وزرا تصمیم بگیرد. شاید در آینده در خاطراتش بنویسد که اگر من جای نماینده یا رئیس مجلس دوازدهم بودم، این سه وزیر را استیضاح میکردم و منتظر بودم که مجلس این وزرا را استیضاح کند اما مجلس این کار را نکرد. فکر میکنم اگر قلب ایشان را بشکافیم، چنین نگاهی معلوم شود اما ایشان امروز رئیسجمهور است و باید تا روزی که در مسئولیت است، محکم از وزرایش دفاع کند. ما تجربه استضاح آقای همتی را داریم؛ بعد از استیضاح در جلسهای با رئیسجمهور صحبت کردیم و برخوردشان بسیار منطقی بود. یکی از نمایندگان مجلس خاطرهای از روز استیضاح آقای همتی نقل میکند که بعد از صحبتهای من به عنوان موافق استیضاح و تغییر فضای مجلس به سمت رای به استیضاح، به آقای رئیسجمهور میگوید که مواردی را در دفاع از آقای همتی بگوید. رئیسجمهور پاسخ میدهد که من اگر این حرفها را بزنم اما نتوانند انجام دهند، آیا این استدلال درست است؟ میخواهم بگویم وقتی حرف مجلس منطقی باشد، رئیسجمهور هم میپذیرد.رئیسجمهور بعد از استیضاح همتی، برخورد منطقی داشت؛ اگر الان هم وزیری با منطق استیضاح شود، ایشان بهترین برخورد را خواهد داشت.
-درباره آقای پزشکیان هم باید بگویم که گرچه ممکن است انتقاداتی به ایشان داشته باشم اما پزشکیان را انسان سلیمالنفس و آزادهای میدانم یعنی اگر استدلال محکمی مطرح شود که مسیر یا روش اشتباه است، ایشان میپذیرد. در یکی از جلسات در یکی از شوراهای دولت، معاون ایشان با یک موضوعی موافق بود اما بنده در همان جلسه به صراحت گفتم این حرف غلط است. جالب اینکه آقای پزشکیان سخن من را پذیرفت و گفت حرف درستی است و اجازه نداد آن بند مصوب شود. پس بگذاریم مجلس، مجلس باشد که در این فضا آقای پزشکیان میتواند راحتتر کار کند.
– تندروی در مجلس روی جامعه اثر میگذارد؛ مثلاً وقتی نمایندهای پشت تریبون میگوید قرار است قیمت بنزین ۵۰۰ برابر شود، طبیعتا در جامعه تأثیرگذار است.در مجلس دوازدهم، ما هم چوب را میخوریم هم پیاز را؛ یعنی خیلی از مسائل را مطرح میکنیم که تأثیر مثبت یا منفی در جامعه میگذارد اما در نهایت اتفاقی رخ نمیدهد؛ این موضوع خیلی بد است. بارها به دوستان در هیئت رئیسه و دیگر نمایندگان گفتهایم که اگر مسئله و اعتراضی در مجلس مطرح میشود، باید آن را پیگیری کرد. برای مثال، اگر ۱۰ یا ۲۰ نماینده چندین بار بحثی درباره عملکرد وزیری مطرح میکنند که او خطایی مرتکب شده، باید آن موضوع را پیگیری کنند نه اینکه بلاتکلیف بگذارند بدین شکل که نماینده از وزیر سوال کند و وزیر هم در مجلس پاسخ دهد تا آن موضوع برای جامعه حل شود. شاید مجلس دوازدهم بهعنوان مجلسی منتقد و معترض نسبت به وزرا و دولت مطرح شود اما متاسفانه در باطن هیچ اتفاقی نمیافتد؛ یعنی وزرا میآیند و میروند و در آخر هم از آنها تقدیر و تشکر میشود.شاید مجلس دوازدهم بهعنوان مجلسی منتقد و معترض نسبت به وزرا و دولت مطرح شود اما متاسفانه در باطن هیچ اتفاقی نمیافتد
– به نظرم دو نوع تعامل داریم؛ تعامل موثر و تعامل غیرموثر. یک وقت گفته میشود روسای قوا با هم تعامل و روابط خوبی دارند و هر هفته با هم جلسه برگزار میکنند که این خیلی خوب است اما فقط ۵۰ درصد قضیه است. باید دید آیا این نشستها و تعاملها در جامعه هم اثر دارد یا نه؟ مردم میگویند چقدر تعامل و هماهنگی قوا در زندگی و سفره ما نسبت به دورههای دیگر تاثیرگذار است که قوا با یکدیگر تعامل نداشته و حتی دعوا میکردند.ما دچار بحرانی شدهایم که میخواهیم همه «آدم خوبه» باشیم. یعنی گاهی مصالح مردم و آنچه به نفع کشور است را ذبح میکنیم تا خودمان در افکار عمومی، «آدم خوبه» باشیم احساس مردم این است که تعامل سه قوه بین خودشان خوب است اما تعاملی نیست که در جامعه اثرگذار باشد؛ علتش این است که ما دچار بحرانی شدهایم که میخواهیم همه «آدم خوبه» باشیم. یعنی گاهی مصالح مردم و آنچه به نفع کشور است را ذبح میکنیم تا خودمان در افکار عمومی، «آدم خوبه» باشیم و تصویر مثبتی از خودمان ارائه کنیم؛ این تبدیل به معضل کشور شده است.نمونه آن تصمیمگیری درباره ارز است که هیچکسی جرات تصمیمگیری ندارد. در قانون بودجه امسال مجلس نرخ ارز ترجیحی را از ۲۸۵۰۰ تومان به ۳۸۵۰۰ تومان افزایش داد آن هم زمانی که دلار حدود ۵۰ تا ۶۰ هزار تومان بود. قرار شد منابع حاصل از این ۱۰ هزار تومان مابهالتفاوت، به حساب دهکهای پایین واریز شود؛ بعد از این تصمیم، دو نفر در توییتر نوشتند که دولت و مجلس درصدد گران کردن ارز هستند، بعد از آن دولت بلافاصله اعلام کرد نرخ ارز ترجیحی تا پایان سال همان ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومان باقی میماند. این در حالی است که ما برای همان ۱۰ هزار تومان مابهالتفاوت، معادل ۱۲۰ هزار میلیارد تومان مصارف پیشبینی کرده بودیم.دولت حاضر به اجرای این مصوبه نشد چون میخواهیم «دولت خوب» باشیم و نمیخواهیم در جامعه گفته شود دولت چیزی را گران کرد.
-درباره ارز نمیتوانیم تصمیم بگیریم. قانون میگوید باید نرخ ارز « شناور مدیریت شده» باشد اما قانون نمیگوید که چند نرخ ارز وجود داشته باشد. هیچ چارهای جز «تکنرخی شدن ارز» وجود ندارد؛ چه آن گروهی که معتقدند نرخ ارز باید «شناور مدیریتشده» باشد و چه گروهی که معتقدند نرخ ارز باید ثابت باشد، بدانند که در هر صورت باید ارز تک نرخی باشد اکنون ۱۰ قیمت و ۱۰ بازار برای ارز تعریف شده است؛ بازار مبادله اول، بازار مبادله دوم، نیما، بازار آزاد، بازار ترجیحی. نتیجه این وضعیت، ایجاد فضایی به نفع رانتخواران است.
اصلا آیا پول وارزی که برای واردات گوشت داده میشود، واقعا سر سفره مردم میآید؟ مردم در کشور خودمان گوشت را کیلویی یک میلیون و دویست تا سیصد هزار تومان میخرند، در حالی که در کشورهای اطراف ایران قیمت گوشت با ارز ۱۱۰ هزار تومانی حتی با احتساب هزینه ترانزیت و حملو نقل هم از قیمت گوشت ایران ارزانتر است. علت این است که ما نمیتوانیم تصمیم بگیریم چون هیچکسی نمیخواهد مسئولیت به گردن او بیفتد. همه میگویند «ما نبودیم» و ما «تصمیم خوب میگیریم». هیچی کسی محکم از تصمیمات دفاع نمیکند.
-در موضوع تصمیمگیری درباره FATF و CFT ، همه آن را به گردن همدیگر میاندازند. یکی میگوید تصمیم مجمع بوده، مجمع میگوید تصمیم مجلس بوده، مجلس میگوید مربوط به مجلس قبل بوده و دولت تصمیم گرفته، دولت هم میگوید به ما ربطی ندارد.این وضعیت بیتصمیمی، متأسفانه به بدنه اجرایی کشور هم سرایت کرده است. اکنون اگر از وزیر جهاد بپرسید چرا گوشت در بازار کم است، پاسخ میدهد به من ارتباطی ندارد و بانک مرکزی تصمیم گرفته، بانک مرکزی هم میگوید این تصمیم شورای عالی امنیت ملی بوده و بعد شورا هم میگوید اصلا در این باره مصوبهای نداشته است!ارز باید تک نرخی شود؛ من حاضرم مسئولیت تک نرخی شدن قیمت ارز را بپذیرم اگر هم قرار است کسی با این تصمیم اعدام شود، بنده را اعدام کنیداما در نهایت «تصمیم» گرفته شوددر چنین فضایی، حتی ما در مجلس هم نمیدانیم باید یقه چه کسی را بگیریم و چه کسی باید پاسخگو باشد؛ شما ارز را تک نرخی کنید، من حاضرم به عنوان نماینده مجلس، مسئولیت تک نرخی شدن ارز را بپذیرم و اگر قرار است کسی با این تصمیم اعدام شود، بنده را اعدام کنید اما در نهایت «تصمیم» گرفته شود.
-حکمران مانند طبیب است. طبیب تشخیص میدهد بیمار نباید غذای خاص بخورد، هرچند بیمار به آن علاقه دارد. شاید امروز بیمار از طبیب ناراحت شود یا حتی به او ناسزا بگوید اما در آینده خواهد گفت «چه خوب که گوش کردم». حکمران باید چنین نقشی را ایفا کند. متأسفانه ما این نقش را از دست دادهایم و نمیتوانیم «تصمیم» بگیریم. طعا «مدیریت ارزی» و «حقوق و دستمزد» ما اشتباه است و باید اصلاح شود. در یک اداره، حقوق یک کارمند با همکارش در اتاق کناری متفاوت است. باید برای این وضعیت تصمیم گرفت، هرچند ممکن است آنکه حقوق بیشتری میگیرد علیه ما مطلب بنویسد یا اعتراض کند اما وقتی میدانیم مصلحت جامعه در اصلاح است، باید تصمیم بگیریم.
– درباره قیمت بنزین نیز تصمیمی نمیگیریم. هر از گاهی فقط توصیه اخلاقی میکنیم که چرا بنزین ارزان است و باید گران شود یا اینکه یارانه بنزین باید به همه مردم داده شود نه اینکه فقط به کسانی که خودرو دارند؛ همه این حرفها درست است اما باید تصمیم گرفته شود.حرف من این نیست که بنزین گران یا ارزان شود بلکه حرفم این است که نماینده مجلس، وزیر و رئیسجمهور، همه ما باید «عمل» کنیم. ما با استاد دانشگاه، خبرنگار منتقد یا تحلیلگر، فرق داریم. از ما میپرسند «شما چه کاری انجام دادید؟» همه در سخنرانیها میگویند که باید فلان کار انجام شود اما کسی انجامش نمیدهد در حالی که بالاخره باید کاری کرد. در مورد بنزین، هر چند وقت یکبار گفته میشود که باید گران یا اصلاح شود اما در عمل فقط هزینه تورم آن به جامعه تحمیل میشود و بعد هم تصمیمی گرفته نمیشود.من نمیگویم بنزین باید گران شود چون الان چنین ایدهای ندارم اما میگویم باید درباره بنزین مثل سایر کالاها تصمیمگیری شود که هر سال کالاها دو تا پنج درصد افزایش قیمت پیدا میکند نه اینکه یکشبه نرخ بنزین را بدون اطلاع جامعه دو برابر کنیم. همچنین میتوانیم درباره روشهای مختلف بحث و گفتوگو کنیم اما میترسیم به موضوع بنزین و نان نزدیک شویم و در نتیجه مسائل کشور را لاینحل رها میکنیم.می ترسیم به موضوع بنزین و نان نزدیک شویم؛ یک بار درباره بنزین تصمیم بگیریم و پرونده آن را ببندیم در مورد بنزین باید یکبار برای همیشه بحث و گفتوگو کرده و تصمیم بگیریم که مثلا نباید بنزین گران شود و پرونده آن را ببندیم. یا اینکه به این نتیجه برسیم که باید بنزین گران شود، همین تصمیم را اجرا کنیم.
-شرایط به گونهای شده که وفاق برای کشور مشکل ایجاد کرده است. در دولت قبل، وضعیت اینگونه نبود. یادم است در همین مجلس، وقتی موضوع ارز پیش آمد، به آقای رئیسی اولتیماتوم دادیم و آقای صالحآبادی رئیس بانک مرکزی وقت تغییر کرد. حدود ۱۱ وزیر، معاون وزیر، رئیس سازمان برنامه و رئیس بانک مرکزی توسط آقای رئیسی در دو سال و نیم دولت سیزدهم تغییر کردند مثلا وزیر کار دولت قبل استعفا داد چون دید مسیرش اشتباه است یا جامعه نسبت به این مسیر موضع دارد و وزارتخانه نمیپذیرد.میخواهم بگویم متاسفانه الان وفاق و دورهمنشینیها، مصالح کشور را تحتالشعاع قرار داده است؛ وفاق خوب است و رهبر انقلاب بر همدلی تاکید کردند و همه باید مطیع باشیم اما اعتراض به آقای پزشیکان به معنای از بین بردن وفاق نیست؛ آقای پزشکیان حرفها را شنیده، پاسخ می دهد و تصمیم میگیرد.
– بودجه کل کشور حدود ۴۹۰۰ هزار میلیارد تومان است که از این میزان حدود ۶۰۰ هزار میلیارد تومان عمرانی است لذا بخش عمده بودجه صرف پرداخت حقوق و دستمزد میشود یعنی سهم هزینهای دستگاههای دولتی ناچیز است.
– اگر منظور از کاهش هزینهها، تلفیق دستگاهها برای کارآمدتر شدن است که حرف کاملا درستی است. ما مجموعههای زیادی داریم که کار موازی انجام میدهند. بسیاری از این مجموعهها عملا وظایف مشابه انجام میدهند که میتوانند در هم ادغام شوند مثلا ۱۰ سازمان و شرکت زیرمجموعه وزارت جهاد، وزارت اقتصاد یا وزارتخانهها دیگر که آمادگی ادغام با یکدیگر دارند.در کنار اینها، برخی مجموعهها هستند که در طول سالها ردیف بودجه داشتند در حالی که سازمان دولتی هم نیستند و سازمان و نهاد عمومی هستند که ردیف بودجه دارند منتها رقم جدی در بودجه ندارند اما از بودجه کشور استفاده میکنند. حالا دولت باید تصمیم بگیرد آیا میخواهد از این مجموعهها حمایت کند یا خیر.برای مثال، در وزارت راه و شهرسازی سازمانی به نام «سازمان مجری» وجود دارد؛ فرض کنید قراراست یک پروژه بیمارستانی ساخته شود، این پروژه به سازمان مجری داده میشود تا بعد از برگزاری مناقصه و تعیین پیمانکار، پروژه را بسازد. این سازمان در همان ابتدای کار حدود ۲.۵ درصد از مبلغ پروژه را برای خودش برمیدارد که این علاوه بر بودجهای که به این سازمان تعلق میگیرد اما وجود چنین سازمانی چه ضرورتی دارد؟ ما خودمان چند پروژه داریم که سالهاست در دست این سازمان مانده و میخواهیم از این سازمان گرفته وبه دانشگاه بدهیم تا خودش بسازد.نمونه دیگر سازمان نوسازی مدارس است. چه نیازی به وجود این سازمان است وقتی ادارات آموزشوپرورش معاونت عمرانی و اداری مالی دارند؟ اگر قرار است مدرسهای ساخته شود، آموزشوپرورش خودش میتواند مناقصه بگذارد، پیمانکار بگیرد و ناظر تعیین کند اما وقتی جداگانه سازمان مجری یا نوسازی ایجاد میکنیم، عملا موانع تازهای به وجود می آید. از این موارد مشابه، زیاد داریم. نمونه دیگر شرکت زیرساخت در حوزه جاده و ریل است. وقتی وزارت راه، معاونت عمرانی دارد که پروژه تعریف و به مناقضه گذاشته و بخش خصوصی آن را اجرا میکند، چرا شرکت زیرساخت موازی باید باشد که بخشی از منابع بودجه برای پرداخت حقوق و دستمزد آنها صرف میشود. کافی است ردیفهای بودجه مربوط به این سازمانها را نگاه کنید.علاوه بر این، پژوهشکدههای متصل به سازمانها هستند که هیچ خروجی هم ندارد مثل «مرکز تحقیقات جهاد سازندگی» که ساختمان عظیمی در شمال تهران دارد و نیروهای زیادی در آن مشغولاند. با این وضعیت بخش کشاورزی دانشگاههای بزرگی مثل امیرکبیر، تهران، شریف، شیراز و مشهد چه کاری انجام میدهند. اگر پژوهشی دارید به دانشگاهها دهید. البته الان وزارت جهاد کشاورزی کاری نمیکند و فقط قیمت سیبزمینی و پیاز تعیین میکند که همان را هم درست انجام نمیدهد.
– حرف آقای پزشکیان کاملا درست است، اما ما حرف میزنیم و هزینه میدهیم و در نهایت هم کاری صورت نمیگیرد و این هم مثل بسیاری از پروندههای باز دیگر میشود. آقای رئیسجمهور، در این باره نیازی به این همه سخنرانی نیست. شما رئیسجمهور هستید؛ سازمان برنامه و بودجه قرار است اول دیماه لایحه بودجه را تقدیم مجلس کند، شما به عنوان رئیسجمهور اختیار کامل دارید که تمام ردیفهای بودجه این مجموعهها را یکی کنید و مثلا تمامی دستگاههای زیرمجموعه وزارت جهاد کشاورزی را ادغام و یکی کنید و به آنها بودجه بدهید، قانون هم به شما اجازه داده است. این کار اصلا دست مردم و مجلس نیست؛ رئیسجمهور، سازمان امور اداری و استخدامی، هیئت دولت و هیئت وزیران اختیار دارند.الان آقای رئیسجمهور این اختیار را دارد که غیر از بودجه وزارتخانهها که باید به تصویب مجلس برسد، بودجه مابقی دستگاههای زیرمجموعه وزارتخانهها را حذف کند و هیچ محدودیتی هم ندارد. این کار به سخنرانی نیاز ندارد و به اقدام نیاز دارد. ما از رئیس جمهور درخواست میکنیم که پروندههای باز موجود را تعیینتکلیف کند؛ نمونه آن، بسیاری از سازمانهایی هستند که بودجه الکی میگیرند که باید جمع شوند. این اختیار با رئیسجمهوراست.رئیس جمهور اختیار کامل برای تصمیم گیری درباره بودجه دارد که نمونه آن بسیاری از سازمان هایی هستند که بودجه الکی میگیرند و باید جمع شوند درباره انرژی، رئیسجمهور بارها صحبت کرده است، اکنون وقت تصمیمگیری است یا درباره آموزش و پرورش هم رئیسجمهور نکات بسیار خوبی بیان کرده است. رئیسجمهور اختیار تصمیمگیری و اقدام دارد تا بعد از یک سال اعلام کند مثلا پرونده بودجه اضافی دستگاهها و پرونده انرژی و پرونده آموزشوپرورش و تعالی نسل جدید بستیم. اینطوری مردم از فضای نگرانی و تشویش بیرون میآیند.
– تنها راه برونرفت از مشکلات همان نسخهای است که رهبر انقلاب فرموند یعنی «اعتماد به بخش خصوصی و مردم». اگر من جای رئیسجمهور بودم، ۲۰ بخش خصوصی سالم، ریشهدار و بدون رانت را جمع میکردم و ۲۰ مساله کشور را به آنها میسپردم تا حل کنند، این همان کاری است که همه دنیا انجام میدهد.برای بخش خصوصی پرونده یا مسئله درست کرده و اذیتشان کردیم حال اینکه باید به بخش خصوصی اعتماد کنیم تا مشکلات کشور حل شود. غیر از چند کشور منطقهای که پول نفت خود را به آمریکا و خارجیها دادهاند تا به پیشرفت و توسعه برسند، در سایر کشورها، این مردم بودند که کشورشان را ساختند پس باید اعتماد کنیم البته ممکن است این اعتماد کردن باعث بزرگ شدن بخش خصوصی شود و حتی به اندازه چهار تا بانک ما رشد کند اما چه اشکالی دارد؟ اگر بخش خصوصی بدون رانت و سوءاستفاده و با پرداخت مالیات و انجام وظایف قانونیاش، بزرگ شود، هیچ اشکالی ندارد کما اینکه در اسلام به دست آوردن سرمایه، مذموم نیست. در نهجالبلاغه، امیرالمؤمنین به مالک میفرمایند «هوای تجار، بازرگانان، کارآفرینان و تولیدکنندگان را داشته باشید، اینها قوام سپاه و دولت و ستونهای ماندگاری دولت هستند.»
متأسفانه در حال حاضر بخش خصوصی بزرگ در کشور ما بسیار محدود است. اگر پنج بخش خصوصی بزرگ داریم، برای همهشان یا پرونده درست کرده و مسئله ایجاد کردیم و جلوی آنها را گرفته و اذیتشان کردهایم. باید با رعایت همه مسائل قانونی به بخش خصوصی اعتماد کنیم؛ اگر اعتماد کنیم، مسائل کشور حل میشود.حالا این که چه دستهایی در کار است که نمیگذارد، مردم کار را به دست بگیرند، بحث دیگری است.
گردآوری: کلبه سرگرمی
شما چه نظری دارید؟ دیدگاه خود را در سایت کلبه سرگرمی بنویسید.




