معرفی سریال زامبی Zomvivor

در ترسناکترین فصل سال هستیم، سالی که میتواند یکی از موفقترین سالها برای ژانر وحشت در نظر گرفته شود. در حالی که آثار ترسناک ژانر زامبی معمولاً یک روایت استاندارد برای گسترش ویروسی مرگبار از یک منبع مرموز دارند که در ادامه به سقوط به یک جنون گوشتخواری با هجوم مردم به یکدیگر ادامه مییابد، سریال تایلندی Zomvivor (ترکیب کلمات zombie و Survivor) به کارگردانی کیتیپات چامپا یک روایت کاملاً شفاف و روان در زمینه داستانگویی ارائه میدهد و تماشاگران را تا آخرین قسمت روی لبه صندلی خود نیمخیز نگه میدارد.
۱۰ فیلم کره ای جذاب و پرتنش در مورد زامبی ها؛ از Seoul Station تا Train To Busan
در ابتدا شاید طول بیش از ۷ ساعته این سریال شما را حیرتزده کند؛ زیرا هر چه باشد این یک سریال زامبی است که بیشتر روایت آن به نمایش خونریزی بستگی دارد و نه گفتن چیز دیگری! آنچه که Zomvivor را متفاوت میکند این است که هم داستان منبع ویروس و هم بقا را با اهمیت یکسان به تصویر میکشد و در عین حال به دنبال راهحلی برای این مشکل میرود. این سریال شباهت زیادی به سریال پرطرفدار کرهای ما همه مردهایم (All of Us Are Dead) دارد.
این سریال نقدی ظریف بر سیاستهای قدرت دارد، در حالی که ۱۴ دانشجوی دانشگاه کیاتپیپات تلاش میکنند برای بقا مبارزه کنند. دانشجویان به گروههایی تقسیم میشوند، رهبران خود را انتخاب میکنند و برنامهها و استراتژیهایی متفاوتی میسازند، در حالی که زامبیها پیش از این رهبر خود را انتخاب کردهاند؛ مسنترین آنها، که خاله جیت نام دارد. در میان دانشجویان، انتخاب رهبر بستگی به پول، قدرت و کنترل دارد؛ در حالی که در زامبیها، این مسئله بیشتر غریزی است؛ آنها یک مادر-رهبر به نام خاله جیت دارند. این تفاوت جذاب است و اگر از نگاه شما دور بماند، با شما یادآوری میکنیم که این طبیعیترین شکل رهبری بر اساس سن و تجربه است.

در حالی که که دانشگاه کیاتپیپات با شیوع ویروس زامبی دچار هرج و مرج میشود، این سریال شخصیتهای زیادی را برای دنبال کردن معرفی میکند؛ برخی برجسته و برخی در پسزمینه، اما همه در نقشهای مهمی حضور دارند. نینگ و برادرش نون، شخصیتهای اصلی داستان هستند که ارتباط نزدیکی با دکتر ویروج و دکتر کانچانا دارند، کسانی که پروژه آنیسانگ را آغاز کردند که به طرز فاجعهباری به بیراهه رفت. این سریال از این نظر جذاب است که علت شیوع ویروس را به خوبی ریشهیابی میکند.
در قلب پروژه آنیسانگ، حامی آن یعنی کیاتپیپات قرار دارد که قصد داشت به جاودانگی دست یابد. این یک نمونه از تلاش انسانها برای بازی کردن نقش خداست که طبق انتظار پیش نمیرود، اما نه بهطور کامل از سوی اسپانسر پروژه. پسر اسپانسر، جو، فردی لوس است از طبقه مرفه است که هیچگونه قوانین اخلاقی ندارد؛ جو همان کسی است که به دکتر آوم در آزمایشگاه حمله میکند و گروهی از مردان را مجبور به تجاوز به او میکند (که این افراد را نیز با فاش کردن یک راز که بهعنوان اهرم فشار بر آنها دارد، تحت کنترل خود میگیرد)، و در ادامه سرم ناقص آنیسانگ را به دکتر آوم تزریق میکند.

سرم آنیسانگ نقشی حیاتی در پیشبرد داستان دارد، جایی که دکتر ویروج کار خود را بر روی عروس دریایی آغاز میکند. یک خط داستانی کامل به این موجودات دریایی اختصاص دارد، به طور خاص فاکتور برنامهریزی مجدد سلولی آنها که سلولهای بیمار را به سلولهای سالم تبدیل میکند، و چگونگی ارتکاب یک اشتباه بزرگ توسط دکتر ویروج که در نهایت منجر به توسعه یک روش درمانی از ماهیهای آلوده به انگل جهشیافته شد. این سرم آلوده به ده نفر (ده نفر از طبقات پایین جامعه که به شدت به پول نیاز داشتند) تزریق میشود، و خاله جیت اولین نفر از این گروه است.

نکتهی درخشان سریال این است که سریال بهطور زیرکانهای مسئله درگیری طبقاتی را وارد داستان میکند و با معکوس کردن روابط قدرت، اولین طعمه از اقشار فرودست را به رهبر یک شورش تبدیل مینماید. با تمام این بازیهای خداگونه و مسائل مربوط به جاودانگی که در پسزمینه در حال وقوع است، زامبیها بیشتر شبیه یک مقاومت به نظر میرسند، یا شاید یک هشدار درباره آنچه که میتواند اتفاق بیفتد وقتی انسانها سعی نمایند نقش خدا را بازی کنند.

Zomvivor برای ساخت خط داستانی هر شخصیت وقت میگذارد، و در انتهای آن، نه تنها داستان نینگ و نون را داریم، بلکه پیچیدگیهای هر شخصیت را تا حد زیادی میشناسیم. شخصیتهایی مثل سان، دوستپسر نینگ، که تنها به خاطر پول میان دوستانش محبوب بوده و فکر میکند هیچ ارزشی ندارد؛ یا پرائو، که به نظر میرسد دختر بد گروه باشد اما همیشه حقیقت را به زبان میآورد، مانند اینکه قهرمانها نجات خواهند یافت و سیاهیلشکرها خواهند مرد. دقیقاً همین اتفاق در انتهای سریال رخ میدهد زمانی که هلیکوپتر برای نجات نینگ و نون میآید و همه کسانی که برای نجاتشان جنگیدند را نادیده گرفته و روی ساختمان پر از زامبیها رها میکند.
موک، که قبلاً بسیار مطیع بود (و طبق گفته پرائو، احمق هم بود)، بالاخره دست به کار شده و خون خاله جیت را به نون تزریق میکند، و بدین ترتیب او را به رهبر بعدی گروه تبدیل مینماید. امیدواریم فصل دوم سریال را ببینیم که در آن ویروج و نینگ به ساختمان میآیند تا گروه بازماندگان را نجات دهند، اما با رقیبی روبهرو میشوند که کشتن آن برایشان غیرممکن خواهد بود. شخصیت دیگری به نام پائو در این سریال وجود دارد که به دست اک میمیرد، بعد از اینکه جان همه را به خطر انداخت چون فکر میکرد همه چیز به یک وضعیت آخرالزمانی قرار داشته و باید به زامبیها بپیوندند. برای بررسی پویایی روابط درون گروه دوستان و اینکه چگونه قیامها، شورشها و تغییرات کوچک پیوسته بین آنها رخ میدهد، باید مقالهای کامل نوشته شود.


یک نکته دیگر که میخواهیم درباره این سریال زامبی ذکر کنیم این است که چگونه این سریال تلاشی است که نمیتوان آن را نقد کرد. ژانر وحشت زامبی-محور در بیشتر موارد مورد استقبال منتقدان قرار نگرفته است؛ اما این سریال کامنتهای خودانتقادی بسیار خوبی ارائه میدهد، مانند زمانی که شخصیتها به یکدیگر میگویند که باید یک برنامه را کنار بگذارند چون به نظر میرسد که بیش از حد فیلمهای زامبی تماشا کردهاند. گروهی از پیشاهنگان به رهبری سان تلاش میکنند درمانی برای سم رایسین پیدا کنند، در واکنش به سیگار رایسین جسی پینکمن در Breaking Bad، و در یک مورد دیگر حتی برای مقایسه زامبیها با کوردیسپس، نام سریال The Last of Us ذکر میشود.
در یک اتفاق جالب و شوخطبعانه دیگر، خاله جیت به نینگ میگوید که فحش ندهد چون قهرمانان از الفاظ رکیک استفاده نمیکنند، و همچنین در جایی به طرز زیرکانهای تبلیغات محصولات ایچیتان قرار داده شده که در آن یک گروه از دانشجویان به یک باشگاه ورزشی حمله میکنند و نوشیدنیهای این شرکت را مینوشند و میگویند که ایچیتان اسپانسر باشگاه است! این لحظات برای خنداندن مخاطب در سناریویی پر از کشتار و خونریزی بسیار جذاب به نظر میرسد.

سریال Zomvivor با یک سکانس مبهم به پایان میرسد. پس از خروج نینگ از ساختمان، نون به یک تهدید هولناک تبدیل میشود که برای درک آن باید خودتان سریال را ببینید. این سریال شما را تا پایان کاملاً درگیر خود نگه خواهد داشت و باید منتظر فصل دوم باشیم. در پایان، Zomvivor یک دیدگاه تازه و هیجانانگیز به ژانر وحشت زامبی است که فراتر از یک داستان بقا رفته و به کاوش در موضوعات عمیقتری مانند قدرت، طبقه اجتماعی و آرزوهای انسانی میپردازد، موضوعی که آن را از تبدیل شدن به یک سریال ترسناک زامبیمحور کلیشهای دور نگه میدارد.
گردآوری: کلبه سرگرمی
شما چه نظری دارید؟ دیدگاه خود را در سایت کلبه سرگرمی بنویسید.




