سلاحهایی که میتوانند ناو هواپیمابر را غرق کنند

ناوهای هواپیمابر مدرن نیروی دریایی ایالات متحده، سازههایی عظیم و فوقپیشرفته هستند؛ شهرهای شناوری که قادرند قدرت نظامی این کشور را به سراسر جهان گسترش دهند. جدیدترین عضو این ناوگان، USS Gerald R. Ford (CVN-78)، پیشرفتهترین ناو هواپیمابر و بزرگترین شناور جنگی است که تاکنون ساخته شده. همین موضوع باعث میشود این ناو بزرگ به هدفی بالقوه برای رقبای ایالات متحده تبدیل شود، اما باید توجه داشت که غرقکردن یک ناو هواپیمابر کار سادهای نیست. این شناورها علاوه بر داشتن یک اسکادران هوایی اختصاصی، لایههای پیچیدهای از سامانههای دفاعی را در قالب یک ناوگروه در کنار خود جای دادهاند.
این سیستمهای دفاعی شامل سامانههای دفاع نقطهای برای مقابله با تهدیدهای هوایی و دریایی است، و همچنین یک ناوگروه تهاجمی (Carrier Strike Group) که از چندین ناوشکن و شناور پشتیبان تشکیل شده و لایههای بیشتری از دفاع را برای ناو هواپیمابر فراهم میکند. با وجود اینکه غرقکردن یک ناو هواپیمابر مدرن تقریباً غیرممکن است، اما از نظر فنی همچنان امکان آن وجود دارد. در نهایت، این شناورها اهدافی بالقوه هستند و کشورهایی مانند ایران، چین و روسیه تسلیحاتی دارند که از نظر تئوریک قادرند یک ناو هواپیمابر را غرق کنند. البته اگر کشوری مانند چین واقعاً یک ناو آمریکایی را غرق کند، این به معنای آغاز یک جنگ تمامعیار خواهد بود.

کشورها برای حمله به یک ناو هواپیمابر، مجموعهای از تسلیحات و تاکتیکهای مختلف در اختیار دارند. در این سناریو، فرض میشود که همهٔ سامانههای دفاعی ناو و گروه رزمی آن از کار افتاده و هیچ موشکی رهگیری نمیشود. بنابراین تنها احتمال باقیمانده این است که یک سلاح یا روش تهاجمی واقعاً به ناو برخورد کرده و آن را غرق کند. با این فرض، تنها تعداد محدودی از سلاحها از نظر فنی توانایی نابودی یک شناور ۱۰۰ هزار تُنی را دارند.

۱. سلاح هستهای
قاتلان احتمالی ناوهای هواپیمابر را از محتملترین گزینه شروع میکنیم. بسیار بعید است که یک ناو هواپیمابر بتواند از یک حملهٔ هستهای جان سالم به در ببرد. این موضوع صرفاً یک فرضیه نیست زیرا ایالات متحده در سال ۱۹۴۶، در عملیات Crossroads، تأثیر تسلیحات هستهای روی شناورهای سطحی را آزمایش کرد. این آزمایشها در آتول بیکینی انجام شد و نخستین انفجارهای هستهای پس از بمباران ناگاساکی در جنگ جهانی دوم بودند. در این عملیات، دو بمب هستهای آزمایش شد.
نیروی دریایی آمریکا ناوگانی شامل ۹۵ شناور هدف را در آبهای کمعمق مستقر کرد و این ناوگان را در معرض دو انفجار هستهای قرار داد. این ناوگان شامل دو ناو هواپیمابر بود. در انفجار اول، بمب به هدف اصابت نکرد، اما دومی مستقیماً برخورد کرد و باعث غرقشدن ناو هواپیمابر USS Saratoga شد. این ناو از کلاس Lexington بود که در سال ۱۹۲۷ به آب انداخته شد؛ بنابراین قابل مقایسه با ناوهای مدرن امروزی مانند کلاس Nimitz یا Ford نیست.
با وجود این تفاوتها، آزمایش نشان داد که وقتی یک ناوگان بزرگ با یک سلاح هستهای هدف قرار میگیرد، چه فاجعهای رخ میدهد و نتیجه واقعاً ویرانگر بود. بمبی که ساراتوگا را هدف قرار داد، با نام Baker شناخته میشد و ۲۱ کیلوتن قدرت انفجاری داشت. برای مقایسه، امروزه بمبهای هستهای آمریکا معمولاً توان متغیری دارند و میتوانند از ۰.۳ تا ۳۴۰ کیلوتن تنظیم شوند. تسلیحات هستهای چین حتی وارد محدوده مگاتُن نیز میشوند. بنابراین تردیدی وجود ندارد که یک ناو هواپیمابر مدرن آمریکایی، در برابر یک حملهٔ هستهای مستقیم شانسی برای بقا نخواهد داشت.

۲- یک اژدر پیشرفته
در نگاه اول ممکن است منطقی بهنظر برسد که یک زیردریایی بتواند اژدری شلیک کند و یک ناو هواپیمابر را به عمق اقیانوس بفرستد، اما موضوع بسیار پیچیدهتر از اینهاست. اژدرها بدون شک تهدیدی بزرگ برای ناوهای هواپیمابر هستند، اما همهٔ انواع اژدر توانایی غرق کردن سازهای به اندازهٔ یک ناو کلاس فورد را ندارند. بسته به نوع اژدر، ممکن است چندین اصابت لازم باشد وگرنه آسیب واردشده محدود باقی بماند. بنابراین، بهجای تصور شلیک یک رگبار کامل از اژدرها که اجرای آن دشوار است، بهترین رویکرد بررسی یک اژدر سنگین متعارف است.
برخی از سلاحهای سنگین مانند Mark 48 ساخت ایالات متحده که مرگبارترین اژدر جهان محسوب میشود، احتمالاً قادر به غرقکردن یک ناو هواپیمابر هستند؛ اما نیروی دریایی آمریکا طبیعتاً از شلیک چنین سلاحی به شناورهای خودی استفاده نمیکند. در مقابل، کشورهای رقیب دارای نمونههای مشابهی هستند، از جمله Type 65 ساخت روسیه. اتحاد جماهیر شوروی این اژدر را بهطور خاص برای مقابله با ناوگروههای تهاجمی آمریکا طراحی کرد و همین اژدر در غرق شدن زیردریایی Kursk در سال ۲۰۰۰ نقش اصلی داشت.
چین نیز نسخهٔ خود از Mark 48 را تولید کرده است: Yu-6، یک اژدر سنگین با قدرت انفجاری بالا. این سلاحها شباهت زیادی به نمونهٔ آمریکایی دارند، موضوعی که در صنایع دفاعی چین چندان غریب نیست. دلیل اینکه این اژدرها میتوانند از نظر تئوری یک ناو هواپیمابر را نابود کنند، نحوهٔ عملکرد آنهاست: آنها بهجای برخورد با بدنه، زیر ستون کشتی رفته و در آنجا منفجر میشوند. این انفجار زیرسطحی قادر است کشتی را از وسط به دو نصف تبدیل کند، موضوعی که در آزمایشهای Mark 48 عملاً مشاهده شده است.

۳- یک موشک ضدکشتی مافوقصوت
تهدید نسبتاً جدید علیه ناوهای هواپیمابر، گروهی از موشکهای مافوقصوت هستند؛ سلاحهایی که میتوانند با سرعتهایی بیش از ماخ ۵ حرکت کنند، یعنی حدود ۸٬۰۰۰ کیلومتر بر ساعت و حتی بیشتر. مرگباربودن آنها ناشی از دو عامل است:
- سرعت بسیار بالا که رهگیری آنها را تقریباً ناممکن میکند.
- ترکیب انرژی جنبشی عظیم با قدرت تخریب کلاهک.
در این سناریوی فرضی که دفاعهای هوایی نادیده گرفته شدهاند، توان تخریبی این موشکها تهدیدی مستقیم و جدی برای ناوهای هواپیمابر آمریکایی است.
در زمان نگارش این متن، تنها روسیه و چین دارای موشکهای ضدکشتی مافوقصوت عملیاتی هستند و هر دو کشور این موشکها را دقیقاً برای نابودی ناوهای هواپیمابر طراحی کردهاند.
موشک 3M22 Zircon ساخت روسیه طبق برآوردها به سرعت ماخ ۹ میرسد، یعنی حدود ۱۲٬۴۳۰ کیلومتر بر ساعت. روسیه از این موشکها برای حملات زمینی در جنگ اوکراین استفاده کرده است. اگر یکی از این موشکهای مافوقصوت به یک ناو هواپیمابر برخورد کند، احتمال غرقشدن آن بسیار بالا خواهد بود. البته شدت خسارت به محل اصابت بستگی دارد، اما در هر صورت، تخریب حاصل بسیار عظیم خواهد بود.
مرگبارترین موشک مافوقصوت چین، DF-ZF است که در تئوری میتواند به سرعت ماخ ۱۰ برسد، یعنی حدود ۱۳٬۸۰۰ کیلومتر بر ساعت، و یکی از ترسناکترین موشکهای جهان است. حتی اگر این موشک کلاهک نداشته باشد، انرژی جنبشی یک جسم چند هزار کیلوگرمی با چنین سرعتی بهتنهایی میتواند یک ناو را غرق کند.
البته چین قطعاً این سلاح را بدون کلاهک شلیک نخواهد کرد؛ بنابراین با افزودن قدرت انفجاری یک کلاهک متعارف، موشک عملاً به یک گلولهٔ تکتیرانداز غولپیکر تبدیل میشود و بقای ناو هواپیمابر را بسیار بعید میسازد.

۴- حمله انتحاری گسترده با پهپادها
اگر جنگ روسیه و اوکراین تنها یک درس روشن به جهان داده باشد، این است که پهپادها میتوانند به شیوههای کاملاً جدید و مرگبار مورد استفاده قرار گیرند. این جنگ باعث شکلگیری تاکتیکها و فناوریهای تازه در رزم شده است، از جمله مفهوم حملهٔ انتحاریِ گروهی (Swarms) که طی آن تعداد زیادی پهپاد انتحاری یک هدف بزرگ را زیر فشار عددی از پا درمیآورند.
اوکراین تاکنون از قایقهای بدونسرنشین انفجاری (USV) با موفقیت برای حمله و غرق کردن چند کشتی از ناوگان دریای سیاه روسیه استفاده کرده است. هنوز هیچ کشتی هواپیمابری هدف چنین حملهای قرار نگرفته، زیرا روسیه فقط یک ناو هواپیمابر دارد و آن هم فعال نیست.
در حالی که یک پهپاد کوچک نمیتواند یک کشتی بسیار بزرگتر از خود را آزار دهد، خطر واقعی در هجوم تعداد زیادی از قایقهای بدون سرنشین مخفی است. اگر یک کشور دشمن یا یک گروه شبهنظامی بتواند یک ناوگان بزرگ از این قایقهای بدونسرنشین بسازد و هرکدام را با مواد منفجره پر کند، این امکان وجود دارد که بتوانند بخشهایی از بدنهٔ یک ناو هواپیمابر را تخریب کنند تا آنقدر آسیب ببیند که غرق شود.
این روش نهتنها به لحاظ نظامی مؤثر است، بلکه از نظر اقتصادی نیز بسیار ارزانتر از گزینههای دیگر است. ناو USS Ford بیش از ۱۳.۳ میلیارد دلار برای مالیاتدهندگان آمریکایی هزینه داشته، اما یک حملهٔ انتحاری با پهپادهای دریایی احتمالاً تنها چند صد هزار دلار یا در نهایت چند میلیون دلار هزینه خواهد داشت. این نسبت هزینه به فایده ضربهی بزرگی خواهد بود؛ و همین دلیل است که نیروی دریایی آمریکا تهدید «موج پهپادی» را کاملاً جدی میگیرد.

۵- کوبیدن یک کشتی بزرگِ مملو از مواد منفجره
در نهایت، آخرین سلاحی که تهدیدی جدی و بالقوه برای ناوهای هواپیمابر آمریکایی محسوب میشود، در واقع قدیمیترین و متعارفترین روش است: اگر دشمن بتواند یک کشتی بزرگ (مثلاً یک نفتکش) را با مقدار زیادی مواد منفجره پر کند، این کشتی عملاً به یک بمب عظیم شناور تبدیل میشود. اگر چنین کشتی به سمت یک ناو هواپیمابر هدایت شود و با آن برخورد کند، احتمال غرق شدن ناو بسیار بالاست. در این روش، انرژی جنبشی عظیمِ حاصل از سرعت و جثه کشتی با قدرت تخریب مواد منفجره ترکیب شده و یک ضربهٔ بسیار ویرانگر ایجاد میکند. این روش کاملاً جدید نیست و پیشتر نیز نمونههایی مشابه رخ داده است.
در سال ۲۰۰۰، دو تروریست یک قایق کوچک حامل مواد منفجره را به ناوشکن USS Cole (DDG-67) کوبیده و آن را منفجر کردند. این انفجار، ناو را غرق نکرد، اما یک شکاف ۱۲ متری در بدنهٔ آن ایجاد کرد و ۱۷ ملوان را کشت و ۴۰ نفر را مجروح کرد. USS Cole یک ناوشکن کلاس Arleigh Burke بوده که جثه آن بسیار کوچکتر از یک ناو هواپیمابر است.
ناوشکن Cole حدود ۹٬۷۰۰ تن وزن دارد؛ یعنی کمتر از یکدهم قدرت جابجایی ناو USS Ford. در حملهای که علیه ناوشکن Cole انجام شد، وسیلهٔ مهاجم فقط یک قایق تندرو کوچک بادی بود. حال تصور کنید اگر مهاجم بهجای یک قایق کوچک، یک کشتی بزرگ یا حتی چند کشتی انفجاری میبود، چه میزان تخریب میتوانست ایجاد کند. در آن صورت غرق شدن یک ناو هواپیمابر کاملاً قابل تصور است.
نیروی دریایی آمریکا برای پیشگیری، بهطور منظم انفجارهای کنترلشده را در نزدیکی ناوهای هواپیمابر انجام میدهد تا آنها را در برابر چنین حملاتی آزمایش و مقاومسازی کند.
گردآوری: کلبه سرگرمی
شما چه نظری دارید؟ دیدگاه خود را در سایت کلبه سرگرمی بنویسید.



