چگونه «جنگیری» به یک بیزنس پررونق تبدیل شد؟

صحنههای پرهیاهوی جنگیری با فریاد، لرزش و دریافت حقالزحمههای سنگین این روزها سوژهای جنجالی در شبکههای اجتماعی و محافل دینی شده است. اما بررسیها نشان میدهد بسیاری از این رویدادها، بیش از آنکه برآمده از عالم غیب باشد، حاصل سوءتفاهم نسبت به اختلالهای روانی و فقدان تشخیص علمی است؛ پدیدهای که دین و علم را در تلاقوی فهم درست واقعیت قرار میدهد.
به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، ایمان به جن بخشی از باور دینی است، اما نسبتدادن هر رنج و اختلالی به عالم غیب میتواند پیامدهای خطرناکی داشته باشد. این یادداشت تلاش میکند با نگاهی توحیدی و علمی، مرز میان درمان مشروع، خرافه و سوءاستفاده را روشن کند.
بنابر روایت تبیان، در اتاقی کوچک، زنی جوان روی زمین افتاده، چند نفر دست و پایش را گرفتهاند و مردی با صدای بلند آیات قرآن میخواند و بر او فوت میکند. هر بار که آیهای بلندتر خوانده میشود، دختر فریادی میکشد، میلرزد و اطرافیان زیر لب میگویند: «جن دارد، جن حرف میزند.» در کنار اتاق، مادری درمانده اشک میریزد و پدر، به امید معجزه، اسکناسهای درشت را در پاکت میگذارد تا جنگیر «حقالزحمه»اش را بگیرد.
سه قرائت از یک صحنه
در برابر چنین صحنهای، معمولاً سه قرائت شکل میگیرد:
قرائت خرافی: هر لرزش عضله، هر فریاد، هر کلام نامفهوم، «دلیل قطعی» جنزدگی دانسته میشود و جنگیر بهعنوان منجی مطلق ظاهر میشود.
قرائت سکولار تقلیلگرا: اصل وجود جن و عالم غیب، بهطور کامل انکار و همۀ ماجرا فقط به «افسانه و جهل» تقلیل داده میشود، بیآنکه به جهانبینی دینی مردم توجه شود.
قرائت توحیدی عاقلانه: هم واقعیت جن و امکان آزار آن پذیرفته میشود، هم علم روانپزشکی و اعصاب جدی گرفته میشود و هم دربارۀ مدعیان جنگیری، سؤال و نقد شکل میگیرد.
دقیقاً این قرائت سوم است که میتواند راهی میانی و سالم برای جامعۀ دینی امروز باشد.
جن؛ مخلوق غیبی، نه ابزار ترساندن
جن در آموزههای اسلامی، موجودی واقعی، مکلف و دارای اختیار است که میتواند وسوسه کند، گمراه سازد یا با انسان ارتباطی ناشناخته داشته باشد، اما مخلوقی محاصرهشده در قلمرو ربوبیت خدا است، نه موجودی رها و مستقل از ارادۀ الهی. باور به جن، اگر درست فهمیده شود، انسان را متوجه لایههای عمیقتر عالم میکند، نه اینکه او را اسیر یک ترس بیمارگونه و فلجکننده از «نیروهای ناشناخته» سازد.
«رُقیه» از درمان توحیدی تا نمایش تجاری
رُقیه یعنی خواندن آیات قرآن و دعاهای مشروع برای شفا، دفع آزار جن، سحر و چشمزخم، با این باور که قرآن شفا و رحمت است و اثر، فقط از جانب خدا است. اما در بسیاری از نسخههای امروزی، رقیه به یک «پروژۀ رسانهای» و «بیزنس» تبدیل شده است: کانالهایی که مدعیاند هر نوع فقر، ترس، بیماری، افسردگی، شکست عاطفی و حتی کمبود پول و شهرت را با یک فایل صوتی رقیه حل میکنند و در عوض، هزینههای کلان از متقاضی دریافت میکنند.
در این نوع رقیهدرمانی گویا آیات، بهجای آنکه دریچۀ ارتباط بنده با خدا باشند، به ابزار «کنترل نیروهای نامرئی» و نوعی تکنیک ماورایی بدل میشوند و اینجاست که یک حقیقت دینی، صورت خرافی به خود میگیرد.
مطالعات روانپزشکی در جوامع مسلمان نشان میدهد درصد قابلتوجهی از مردم، علائم اضطراب شدید، افسردگی، فراموشی، کمبود انرژی، کابوسها و حتی برخی حملات عصبی را به جن و سحر نسبت میدهند و اولین مرجع مراجعهشان، نه روانپزشک، بلکه «معالِج روحانی» است. این انتخاب، همیشه از سرِ جهل نیست؛ گاهی از سر بیاعتمادی به نظام درمان، گاهی از سر شرمِ رفتن نزد روانپزشک، و گاهی هم ناشی از فهم دینی ناقص است که روان را فقط میدان جنگ جن و فرشته میبیند، نه نظامی پیچیده با قوانین الهیِ قابل مطالعه.
پیامدهای نسبت دادن اختلالهای روانی به جن
وقتی هر اختلال روانی به جن نسبت داده شود، پیامدهای سنگینی شکل میگیرد:
یک. دین، بهجای اینکه منبعِ آرامش و امید و مسئولیتپذیری باشد، به ابزار ترساندن و کنترل و گاهی سرپوش گذاشتن بر ظلم و آزار تبدیل میشود.
دو. بیماری علمیاش دیر تشخیص داده میشود و فرصت طلایی درمان از دست میرود.
سه. خانواده، بهجای اصلاح روابط غلط، خشونت خانگی، آزار جنسی، اعتیاد یا فشار اقتصادی، همهچیز را به گردن «جن» میاندازند و واقعیت انسانی درد را انکار میکنند.
جنگیر یا بازیگر رسانهای؟
جنگیر، بیش از آنکه شبیه عالم ربانی باشد، شبیه یک «پرفورمر» (ایفاگر) رسانهای است. صحنهای پر از فریاد، لرزش، دیالوگهای کلیشهای با «جن»، جملات تهدیدآمیز، و در نهایت، یک «اوج دراماتیک» که در آن، جن با ضجه بیرون میرود و همه کف میزنند.
تنها چیزهایی که او به آنها فکر میکنند.ساختن برند شخصی، حضور پررنگ در شبکههای اجتماعی، تعریف «پروندههای عجیب»، طرح ادعای «هزاران درمان موفق»، و درخواست حقالزحمههایی که از حق ویزیت بسیاری از پزشکان بالاتر است.
اما مشکل اصلی اینجاست که او غالباً نه از روانپزشکی سر در میآورد، نه از فقه و اصول، نه از اخلاق حرفهای؛ اما روی روان متزلزل آدمها، مانند جراح ناشیای عمل میکند که بدون آگاهی از آناتومی، تیغ به دست گرفته است. در مواردی که شخص، واقعاً دچار اختلال جدی است، برخوردهای خشن، فریاد، القای اینکه «تو جن داری»، میتواند وضعیت را بدتر کند، حس شرم و ترس و ننگ را تشدید کند و فرد را از درمان علمی دورتر ببرد.
معیارهای شفاف برای تشخیص عالم ربانی از شیّاد رسانهای اینهاست: توحید در نیت، التزام به فقه، پرهیز از نمایشگری، احترام به کرامت بیمار و همراهی با درمان پزشکی.
مواجهۀ معقول با پدیدۀ جنزدگی/جنگیری
ایمان به جن بخشی از ایمان به غیب است، اما توکل، عقلانیت، مسئولیتپذیری و مراجعه به علم، ستونهای اصلی زندگی مؤمنانهاند. بنابراین رویکردی که با عقل دینی و یافتههای علمی سازگار است، نه انکار کورکورانۀ جن است، نه نسبتدادن همۀ مشکلات به جن. این رویکرد سه پایه دارد:
یک. مراجعه به پزشک و روانپزشک متعهد، برای تشخیص علمی علائم، تجویز دارو، رواندرمانی و اصلاح سبک زندگی؛ یعنی پذیرفتن اینکه مغز، اعصاب، هورمونها و تجربۀ زیسته، همگی ابزارهای الهیاند، نه رقبای خدا.
دو. نماز، ترک گناه، توبه، خواندن آیات محافظ مثل آیهالکرسی و معوذتین و صدقه یعنی بازگرداندن دین به جایگاه اصلیاش که ساختن انسان مسئول است، نه انسان هراسزده.
سه. اگر نشانهها بهگونهای است که احتمال آزار غیبی هم مطرح میشود، فقط باید به عالم یا رقیهنویس خداترس و آگاهی مراجعه کرد که از هرگونه طلسم و ورد نامفهوم و رفتار شبهجادویی اجتناب میکند و فقط از آیات و ادعیۀ مشروع استفاده میکند و در کنار آن، درمان پزشکی را هم منع نمیکند.
گردآوری: کلبه سرگرمی
شما چه نظری دارید؟ دیدگاه خود را در سایت کلبه سرگرمی بنویسید.




